Saturday, October 29, 2011

Ardeshir Amir Arjomand Senior Adviser to Mir Hossein Mousavi "Democracy is NOT a Commodity That Can Be Imported!"

Ardeshir_amir_arjomand2

"Democracy can only be established based on the will and the demands of the citizens of a nation. Democracy is not a commodity that can be imported, or concocted in one country and transported into another!"
Ardeshir Amir Arjomand Senior Adviser to Mir Hossein Mousavi & Spokesperson for the Coordination Council of the Green Path of Hope (Oct 28th, 2011)
[Translation by Banooye Sabz]

«ایجاد دموکراسی باید در هر کشوری بنا به خواست و ارادۀ همان ملت صورت بگیرد. دموکراسی یک کالای وارداتی نیست که کسانی بخواهند از کشور دیگری تهیه کنند و به کشور خود ببرند.»

اردشیر امیرارجمند- مشاور میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید

چند خبر کوتاه از ایران


هیلاری کلینتون در برنامه نوبت شمای بی بی سی فارسی
https://www.facebook.com/photo.php?v=10150447218301802

واکنش تهران به طرح راه اندازی سفارتخانه مجازی آمريکا برای ايرانيان
علی لاریجانی از سخنان هيلاری کلينتون درباره جنبش های داخل ايران انتقاد کرد.
رييس مجلس شورای اسلامی ايران در نخستين واکنش يک مقام جمهوری اسلامی به سخنان وزير امور خارجه آمريکا در مورد راه اندازی سفارتخانه مجازی برای ايرانيان، اين اقدام را نشانه «تنگنای سياسی» آمريکا دانست و گفت که «اين گونه حرف ها موجب وحدت ملی بيشتر ايرانيان می شود.» علی لاريجانی در اظهاراتی که واحد مرکزی خبر ايران آن را منتشر کرده است، راه اندازی سفارتخانه مجازی آمريکا برای ايرانيان را نشانه «ضيق سياسی»- تنگنای سياسی- ايالات متحده عنوان کرد. هيلاری کلينتون روز چهارشنبه در گفت و گو با دوشبکه تلويزيونی بی بی سی فارسی و صدای آمريکا اظهار داشت: «ما خواستار بهبود روابط با ايران هستيم و می خواهيم از گذشته دور شويم. من عقيده دارم که هر دو طرف از آنچه در ۵۰ سال گذشته رخ داده متاسف هستيم؛ اما ما مايليم بنای يک رابطه خوب را پی ريزی کنيم.» وزير امور خارجه آمريکا افزود: «آنچه که در نظر داريم اين است که به رغم اين واقعيت که رابطه سياسی (با ايران) نداريم من از همين جا اعلام می کنم که يک سفارت مجازی در تهران باز می کنيم. اين وب سايت احتمالا تا پايان سال راه اندازی خواهد شد.» علی لاريجانی در سخنان روز پنجشنبه خود با بيان اينکه نبايد حرف های وزير امور خارجه آمريکا را «جدی» گرفت، از سخنان هيلاری کلينتون درباره جنبش های داخل ايران انتقاد کرد. آقای لاريجانی اظهار داشت: «اگر او منتظر جنبش داخل ايران است بايد بداند که همين جنبش های منطقه نتيجه انقلاب اسلامی ايران است، چرا که انقلاب ايران انقلابی پر تحرک است.» وی افزود: «اگر آمريکاييان تصور می کنند با مشابه سازی می توانند در ايران کاری صورت دهند، بايد بدانند که دچار سوء تفاهم هستند.» وزير امور خارجه آمريکا در گفت و گوی تلويزيونی روز چهارشنبه خود درباره دلايل حمايت نکردن دولت باراک اوباما از «جنبش سبز» در دوران اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری گفت: «از درون جنبش اعتراضی اين صدا شنيده می شد که آمريکا بايد مواظب باشد طوری عمل نکند که عامل و حامی اصلی اين جنبش جلوه کند چون اعتبار جنبش و امنيت هواداران آن به خطر می افتد.» خانم کلينتون افزود: «فکر می کنم اگر  دوباره اين اتفاق بيفتد، جنبش سبز يا هر جنبش ديگری در ايران هوشمندانه خواهد بود اعلام کند که ما می خواهيم همه دنيا از ما حمايت کند. کاری که مخالفان حکومت در ليبی کردند.» مقام های ايرانی در جريان اعتراض های گسترده به نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸، کشورهای غربی بويژه آمريکا و بريتانيا را متهم می کردند که در دامن زدن به شورش ها دست دارند و خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ايران هستند. در جريان اين اعتراض که به شدت از سوی نيروهای امنيتی و بسيج سرکوب شد، دهها نفر جان خود را از دست دادند و هزاران نفر نيز بازداشت شدند. مناسبات ميان تهران و واشينگتن در هفته های اخير بار ديگر دچار تنش شده و مقام های آمريکايی، نيروی قدس سپاه پاسداران را متهم کرده اند که توطئه ترور سفير عربستان سعودی در واشينگتن را طرح ريزی کرده است. آمريکا گفته است که احتمالا مقام های جمهوری اسلامی ايران از انجام اين طرح خبر داشته اند. ايران تمام اتهام ها را رد کرده است

.احمدی نژاد عکس خودش با قذافی را ندیده یا منظور دیگری داشت؟
برخی معتقدند دکتر احمدی نژاد این دیدار را که در حاشیه یکی از اجلاسهای بین المللی و نه در لیبی انجام شده فراموش کرده و برخی دیگر با اشاره به بخش دیگر سخنان او که به "سفر سران کشورهای غربی به لیبی اشاره داشته"، معتقدند مقصود احمدی نژاد این بوده که از 25 سال قبل تا کنون، روسای جمهور ایران به لیبی سفر نکرده اند...در این صورت پرسش این است که مقصود احمدی نژاد از رئیس جمهوری که 25 سال قبل به لیبی سفر و با قذافی دیدار کرده کیست و دکتر احمدی نژاد از بیان این سخنان چه منظوری داشته است؟ اعتدال: امروز رسانه های خبری به نقل از سخنان احمدی نژاد در بیرجند نوشته اند: «در گفت‌وگویی که با خبرنگار آمریکایی داشتم به او گفتم شما با نگاهی به تاریخ 25 ساله انقلاب در می یابید هیچ رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهوری از ایران به لیبی سفر نکرده است گرچه ما با لیبی دعوا نداشتیم و همواره با ملت لیبی دوست بوده ایم اما شما یک رئیس دولت اروپایی و آمریکایی به ما نشان دهید که به لیبی سفر نکرده و با دولت این کشور قرارداد نبسته باشد ،‌ همچنین از رئیس قبلی دولت لیبی که کشته شد استقبال نکرده باشد.» به گزارش خبرنگار "آینده"، هرچند چنین اظهاراتی در متن منتشره سایت ریاست جمهوری از مصاحبه رئیس جمهور با سی ان ان دیده نمی شود، اما این جملات کسانی که تصویر دیدار گرم دکتر احمدی نژاد با قذافی را بارها مشاهده کرده اند، شگفت زده کرد. در این حال، برخی معتقدند دکتر احمدی نژاد این دیدار را که در حاشیه یکی از اجلاسهای بین المللی و نه در لیبی انجام شده فراموش کرده و برخی دیگر با اشاره به بخش دیگر سخنان او که به "سفر سران کشورهای غربی به لیبی اشاره داشته"، معتقدند مقصود احمدی نژاد این بوده که از 25 سال قبل تا کنون، روسای جمهور ایران به لیبی سفر نکرده اند. در این صورت پرسش این است که مقصود احمدی نژاد از رئیس جمهوری که 25 سال قبل به لیبی سفر و با قذافی دیدار کرده کیست و دکتر احمدی نژاد از بیان این سخنان چه منظوری داشته است؟البته بررسی بیشتر نشان می دهد معاون اول آقای احمدی نژاد هم در دی ماه سال 86 سفری به لیبی داشته و دیداری با قذافی داشته است. بنابر این، برخلاف سخن ایشان، "معاون" ایران به لیبی "سفر" هم داشته است

دیداری که تصاویر آن هنوز در سایت ریاست جمهوری موجود است.

البته مقصود این نیست که در آن برهه دیدار با رهبر وقت لیبی درست بوده یا غلط، بلکه مراد آن است که حوادث سیاسی را همان گونه که رخ داده برای مردم بازگو کنیم، نه این که بعد از سقوط و اعدام قذافی، هرگونه دیدار و ملاقات با او را تکذیب کنیم!
جناب احمدی نژاد باید توجه کند که اگرچه در جمع پرشور و.با صفای مردم ودانش آموزان بیرجندی سخنرانی می کند که ممکن است اطلاعی از سفرمقامات ایران وجهان به لیبی در دهه های اخیر نداشته باشنداما این سخنان از طریق رسانه ها در سراسر جهان منتشر می شود و ممکن است برخی بپرسند کدام رییس جمهور ومعاون رییس جمهور آمریکا به لیبی سفر کرده است؟ نکته جالب دیگر در سخنان احمدی نژاد طرح سناریوی کشتن قذافی توسط دولتهای غربی است چند روز پس از آنست که خبرگزاری فارس در گفتگویی با قاتل وی ، انگیزه و هویت وی را اعلام کرده بود.

حرفهای مهدی خزعلی در نمایشگاه مطبوعات


گفتگویی درباره نقدهای مطرح شده به گزارش احمد شهید با وی


حکم شلاق مرضیه وفامهر به جزای نقدی تبدیل شد
دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را نقض کرد به گزارش سازمان عفو بین الملل در دادگاه تجدید نظر، حکم ۹۰ ضربه شلاق مرضیه وفامهر، سینماگر ایرانی و همسر ناصر تقوایی، به یک میلیون و دویست هزار تومان جزای نقدی تبدیل شد. بر اساس رای این دادگاه، حکم یک سال زندان دادگاه بدوی هم به سه ماه زندان تقلیل پیدا کرد. خبرگزاری فرانسه هم به نقل از یکی از بستگان خانم وفامهر، که نخواسته نامش فاش شود، گزارش سازمان عفو بین الملل درباره حکم دادگاه تجدید نظر را تایید کرده است. این حکم در حالی صادر شد که خانم وفامهر، دوشنبه دوم آبان ماه پس از بیش از سه ماه بازداشت آزاد شد. خانم وفامهر، اوایل تیرماه به اتهام بازی در فیلم دانشجویی "تهران من حراج" به کارگردانی گراناز موسوی، بازداشت شد و با حکم بازداشت موقت، به زندان قرچک ورامین رفت. پیشتر این بازیگر، طراح لباس و نمایشنامه نویس، به یک سال حبس تعزیری و ۹۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.

عضو هیئت رئیسه مجلس:
احتمالا انتخابات بعدی ریاست جمهوری انجام نخواهد شد
رهبری نفرمودند آینده خیلی دور، بلکه ایشان از آیندای احتمالا دور یاد کردند. بنابراین از این فرمایش ایشان آینده احتمالا نزدیک هم برمی آید... سال آینده بعد از انتخابات پارلمان اگر مقام معظم رهبری تشخیص داده و دستور تشکیل شورای بازنگری را بدهند، ممکن است که ما در سال 91 بتوانیم تعیین تکلیف و با تشکیل رفراندوم کار را تمام کنیم به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه خبری آتی نیوز؛ محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی با اشاره به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری درباره تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی به پارلمانی گفت: نظام سیاسی ما صرفا پارلمانی نیست بلکه نظامی پارلمانی – ریاستی و در ذیل مقام ولایت فقیه است. در این تغییر احتمالی بخش ریاستی آن حذف شده و قسمت پارلمانی آن تقویت خواهد شد. چون با توجه به اینکه در حال حاضر قدرت بین پارلمان و رئیس جمهور پخش شده و از یک سو رئیس جمهور در قانون اساسی بعد از رهبری دومین مقام رسمی کشور نامیده می شود و از سوی دیگر مجلس را هم در راس امور می دانیم، مشکلاتی برای ما پیش می آید دهقان درباره چگونگی این تغییرات به آتی نیوز گفت: این تغییر فقط در صورتی شدنی است که در مخالفت با اصل نظام سیاسی و مذهب شیعه اثنی عشری و نظام ولایت فقیه نباشد. اگر این ایرادات وجود نداشته باشد، شورای بازنگری توسط مقام معظم رهبری تشکیل می شود و موضوعاتی که باید بازنگری شود مشخص و بررسی می شود و در صورت تاید رهبری معظم انقلاب به رفراندوم عمومی گذاشته می شود. در واقع ابتکار عمل در مورد تغییر قانون اساسی بر عهده رهبر معظم انقلاب است و تغییر یا اصلاح قانون اساسی در اختیارات ایشان است و جز رهبری معظم هیچ مرجع دیگری صلاحیت باز کردن این باب را ندارد وی درباره زمان وقوع این تغییرات تصریح کرد: دور و نزدیک بودن این تغییرات هم با مقام معظم رهبری است اما قطعا این اتفاق در چند ماه آینده رخ نخواهد داد. یعنی این پیش بینی که می گوید این اتفاق تا قبل از پایان سال نود عملی می شود، اصلا شدنی نیست این عضو هیئت رئیسه مجلس با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در کرمانشاه یادآور شد: مقام معظم رهبری فرمودند "در آینده ای احتمالا دور" این یعنی ممکن است آینده احتمالا نزدیک هم باشد. ایشان اصلا نفرمودند آینده خیلی دور، بلکه از آیندای احتمالا دور یاد کردند. بنابراین از این فرمایش ایشان آینده احتمالا نزدیک هم برمی آید. یعنی این آینده احتمال دارد که دور باشد و احتما هم دارد که نزدیک باشد محمد دهقان در پاسخ به این سوال که آیا این احتمال وجود دارد که این تغییر تا سال 92 انجام شود و انتخابات آینده ریاست جمهوری برگزار نشود، گفت: این احتمال را نمی شود از نظر دور داشت. البته باز هم تاکید می کنم که این موضوع بستگی به ابتکار مقام معظم رهبری دارد اما به هر حال این احتمال هم دور از ذهن نیست. به این صورت که در سال آینده بعد از انتخابات پارلمان اگر مقام معظم رهبری تشخیص داده و دستور تشکیل شورای بازنگری را بدهند، ممکن است که ما در سال 91 بتوانیم تعیین تکلیف و با تشکیل رفراندوم کار را تمام کنیم.

Friday, October 28, 2011

Fakhrolsadat Mohtashamipour: "I asked the Grand Ayatollah's For Justice and was Accused of Propoganda Against the Regime"

Mohtashami_pour

[Translation by Banooye Sabz] Wednesday October 20th, 2011 - [Kaleme-Sepand Mir Youssefi] - Although Fakhrolsadat Mohtashamipour, member of the Central Council of the Islamic Iran Participation Front was summoned to court last Sunday, she nevertheless refused to defend herself in court. According to Mohtashamipour, eventhough throughout the history of Islam and Iran,  the Grand Ayatollah's and scholars have served as a safe  haven for the oppressed, she was nevertheless tried on charges of approaching the Grand Ayatollahs and Islamic scholars by the Islamic Republic of Iran.

In an interview with Kaleme, Mohtashaimpour explains that on the eve of his pilgrimage to Mecca (Hajj) and in court, Judge Moghiseh acknowledged: "I will go to Hajj and will curse you, so that you are obliterated from the face of the earth."

The complete content of Fakhri Mohtashamipour's interview with Kaleme is as follows:

It has been reported that you did not defend yourself during your most recent trial. Why not?

Our experience with the Judiciary over the past 2 1/2 years has demonstrated that despite our numerous complaints and objections, we have consistently witnessed a lack of action regarding our case. As a result, I ask you, why should I have defended myself?  I had objected to the complaint by individuals who had behaved in the utmost offensive manner, ignoring all religious code of conduct (given that they were not female) on Ashura. These individuals were eventually acquitted by the judge presiding over Evin court.  They never presented an arrest warrant on the day of Ashura when I was arrested. The case file was referred to Evin court; a court that is itself illegal.  The truth is that defendants and their lawyers have no access to the case files and there is no legal due process.

 Even when I was absolved of the charges and went to complain, they refused to take me upstairs and an individual whose post I am unaware of, came downstairs to see me and asked me what I wanted and returned shortly after wards with an acquittal.

Regardless of what happened did you not have a right to defend yourself in court?

I suppose I did,  but we have become accustomed to being sentenced, regardless of whether we are the plaintiff or the accused. For example, although Mr. Tajzadeh filed a complaint against Mr. Janati twelve years ago, with the exception of a few vague responses by a few members of the Guardian Council, his complaint has not been addressed by the courts. The same is true of the lawsuit filed by Mr. Tajzadeh and six other political activists against Sardar (commander) Moshfegh and his colleagues responsible for the electoral coup. Not only did the courts ignore the law suit, but as a result, my husband was once again incarcerated.   Though we have become accustomed to the fact that our complaints to the judiciary will only result in adverse reactions, we nevertheless see it as our duty to remain steadfast and continue to speak out against the oppressive and unjust conditions imposed upon us.  I chose not to defend myself because I was certain of the lack of judicial due process.  It goes without saying however, that their is a distinction between refusing to defend oneself versus not having a defense.  My lawyer had prepared a very solid case, but as a result of the extreme pressure on my lawyer by the presiding judge, I was left with no other recourse but to dismiss my lawyer. The case against me, filed by the Ministry of Intelligence, the Intelligence Unit of the IRGC (Sepah) and Sarallah Camp, is a black stain in the history of trials in Iran and given the opportunity I will further expand upon this issue.

Can you further expand on this issue?

Let me provide you with an example that will demonstrate the depth of the calamity. In the history of Islam and Iran, the Grand Ayatollahs have served as a safe haven for the oppressed.  Unfortunately, however, in the case that was filed against me, the fact that I had visited the homes of the Grand Ayatollahs and other scholars was interpreted as propaganda against the regime.  In other words, they denied me my religious, legal and most basic rights as a citizen and a family member of a political prisoner,  the right to discuss my problems with those whom I trust spiritually, legally and on a human level.  You tell me then whom I should trust? What can I believe in?  There have been so many lies and false accusations.  They refer for example to a false report published by one of the fundamentalist news agencies citing: "Mostafa Tajzadeh's wife was arrested while organizing demonstrations" and used this false report as evidence to sentence me.  These gentlemen know very well that I was not arrested while organizing demonstrations, but rather while in my car and far away from the area where there were demonstrations supposedly taking place.  This false news, then becomes evidence for the legal department of the IRGC, an entity that should not have a detention center and I am then delivered to this illegal detention center, albeit on false charges.  I was of course later acquitted of some of the charges against me as a result of the gross errors by the prosecutor.

Were you indeed acquitted?

Yes and that was very strange to say the least, for acquittal is not the norm.  I was acquitted on charges of participating in demonstrations, though the Judge insists and still believes that I participated. I chose not to argue with him and instead stated that in protest to the lack of attention to my husband's case, the fact that the complaints I filed regarding my own case were ignored, the ignored cases of other innocent individuals and the hardship endured by their families, I chose have chosen not to defend myself.

Whom had you filed a complaint against?

I filed a complaint for example against Fars News Agency for the false accusations they printed against me approximately two years ago.  My complaint remains in the prosecutors office where it was filed and has not been looked at to date.

It looks as though you may have been arrested and are being tried as a result of your writings and interviews.  Were this issues included in the charges filed against you?

Yes, what surprises me most is that on the 12th day of my arrest, Judge Moghiseh demanded that I sign a document in which I was asked to make a commitment to stop writing and giving interviews.  In response, I asked him to provide me with a signed document that guarantees that my husband's rights will be upheld, ensuring that he will no longer have to endure injustice and oppression.  They kept me in the torture chambers of solitary confinement for 45 days in order to prove to me that an injustice had not occurred.  This act only further removed any doubt that may have existed in the minds of people that an injustice had occurred.

When they officially declared that they would release you if you would sign a document, is it safe to infer that they had arrested you for this reason?

My interrogator was asking me to sign a commitment letter, claiming that if I did, I would be freed and my case would be dismissed. I asked these gentlemen how the long list of charges against me could be dismissed by a judge based on one signature,  if they were indeed important?  Should the interrogator be in charge of dismissing the case? This type of behavior is only detrimental to the regime.  If I am a defendant accused of security related crimes, you have no right to free me under any circumstances. I feel sorry for a our judiciary and our judicial due process.

What will you do if your writings and interviews lead to even further pressure by the government?

I told the judge loud and clear that I Fakhrolsadat Mohtashamipour, the wife of Seyed Mostafa Tajzadeh will never stop supporting my husband who is under intense pressure by security forces. This pressure is now also being exerted on my family, myself and my daughter. I will not allow this injustice to continue. The only thing that is in my power is to announce this injustice loud and clear. As stated in the Koran's verse 148 : " Allah does not like evil words to be uttered except by someone who is truly wronged. Allah hears all and knows all" . This is the least I can do and it is my duty as a human, a Muslim and a wife and I am not willing to deviate from this goal even one iota.  I told them unequivocally in that court room that even if you cut me into pieces, I will continue to support my husband.

It has been reported that Judge Moghiseh is going on on pilgrimage (Hajj) and the two of you had a few words regarding this issue. Can you please expand on what was said?

I asked him whether he was going to Hajj and hoped that his pilgrimage would be successful. He responded that he was indeed going and intended to curse me, asking for my obliteration from the face of the earth.  Of course his comments were more in jest and meant as a joke.  I told the judge that I will make sure to quote him and he responded that he meant to say sedition.  He wished to curse all those involved in a sedition to obliteration. Interestingly enough, in his position, the judge is supposed to be neutral and refrain from using such terms. Of course everyone is familiar with Judge Moghiseh and the fact that he is generally very aggressive. 

You would think that he would bless you and not curse you before going on a pilgrimage.

Bless me? No as I mentioned he sees himself in a position to curse us, obliterating us from the face of this earth.  In other words the judiciary is at his disposal and trials and imprisonment are not sufficient so he has apparently now resorted to cursing.  He has forgotten that cursing is for the oppressed. In our culture when some one has no other recourse and a real injustice is being committed against them, they have no choice but to curse the injustice being committed.

In your opinion, given the traditions of Islam, under what circumstances is it appropriate for a judge to utter such words prior to a pilgrimage?

In reality in an Islamic country there is the claim that judgments are based on Islamic code. All writings and anecdotes points to the fact that a judge is someone that acts in a calm and neutral manner towards both parties, acting as a fair and balanced referee. Judge Moghiseh's actions however suggest a one directional and biased approached. Under no circumstances does this judge ever act neutral. With him it almost feels as though before the evidence has even been presented, he has issued a verdict. He refused even to respond when we greeted him.  It was because of his manners and the way in which his courtroom is handled that one cannot put much hope in the courts.

Do you have a specific message for Judge Moghiseh now that he is going on a Hajj pilgrimage?

I believe that he should refer to his own conscience. I looked into the judges eyes on the day of my trial and recited the Koran's Al Asr Surah* to him.  He did not respond in a positive manner but rather mocked me and said "Are you reading out loud in order to control your stress level?"  I only looked at him and did not respond. There are many versus in the Koran that are beneficial to us, including the Fatehe (first chapter in the Koran which is recited as a prayer for the dead). According to our Islamic teachings, a Fatehe can be both a beginning and an end. The judges presiding over our judicial process have shown their true colors over the past 2 1/2 years.  According to the teachings of Mr. Vahid Khorasani and other scholars, this judge is sitting on the edge of hell. I have nothing to say to him, except to deliver him to God and his own conscience.  I also have no expectations of him, for God is my true judge and I believe in the judgment made by the people.  In other words when our citizens view us in a positive light, then we can be hopeful that in the after world we will also be rewarded positively. 

How is Mr. Tajzadeh doing?

Currently instead of serving his sentence in the general ward at Evin, he is being kept in quarantine at the solitary confinement ward.  He has been fasting in protest to the unjust conditions they have imposed upon him for an entire year.  My husband believes that he has been incarcerated even though he has not committed any crime.  He is being deprived of the basic rights afforded all prisoners and no one has listened to any of his objections.  As a result for the past year, with the exception of the few days he was granted furlough, he has been fasting.  

In the past you have often spoken of Mr. Tajzadeh's physical ailments. How is his physical condition currently?

While incarcerated, my  husband has been suffering from digestive problems and chronic headaches. He was operated on and as a result of the operation he had become very weak.  He also suffers from arthritis of the neck.  The physicians had recommended several courses of action but to date, these gentlemen have not agreed to grant him an extended furlough from prison.  He has been allowed to leave prison for one to two days at a time, but it is very difficult to receive treatment in such a short period of time.  I must say however, that as a result of following up with the prison authorities, he has received ten physiotherapy sessions to date and they have promised to provide him with further therapy sessions for his physicians have recommended at minimum twenty sessions.

You and many other families of political prisoners have referred to the violation of basic prisoner rights inside Iran's prisons.  Can you please expand upon this issue as it relates to Mr. Tajzadeh.

Unfortunately as a result of the meddling by the IRGC in Mr. Tajzadeh's case, the prison authorities have not been able to perform their duties.  We have objected vehemently to this issue. Currently we are visiting with my husband in the visitation room at Ward 2A, a decision that makes no logical sense to us, for by law, he should be in the general ward with all other political prisoners and like them, he too should be afforded both face to face visitations and visitations from behind a booth. According to the law, he should be grated 3 days of furlough per month, with the right to contact his family on a daily basis.  Unfortunately the only contact we have is when we are allowed to see him at ward 2A.

Are the visitations at ward 2A face to face?

Yes and the prison authorities view this as a favor to us. Though we have always repeated that they have not shown any favors towards us, as they are the ones that insist that he remain quarantined and isolated from the rest of the political prisoners. They generally bring him to the visitation room and we of course are grateful to be able to see him in person.  As I said before, however, they are not doing us any favors for it is the gentlemen at the IRGC who have decided that he should be incarcerated in this manner.

You were one of the signatories of the letter in which Mr. Khatami described the conditions under which people would be willing to participate in the upcoming parliamentary elections.  What did you seek to achieve by signing this letter?

I expressed my opinion as an individual and as a reformist. Under the current circumstances we cannot participate in the elections.  Unfortunately it does not look as though the minimum conditions Mr. Khatami described are going to be met.  I believe Mr. Khatami is an individual who believes in building consensus and consulting with others. As a result it is important to him to  listen to a variety of view points and opinions, in order to better understand their analysis  and come to his own conclusions.  It goes without saying that he is also very wise and capable of making decisions taking into consideration the current conditions and risks our country is facing.  As a responsible citizen I felt it my duty to convey my opinion and viewpoint. We believe that it is impossible to break the deadlock that currently exists as a result of the fundamentalists that are in power.  For if it were not the case, our prisoners would not be suffering like they are, our beloved leaders Mr. Karroubi and Mousavi would not be under house arrest, there would not be such limitations on political parties, the press and the principles of our Constitution would have not been ignored and utterly trampled upon.

* Translator's Note: The Alr Asr Surahwas one of the earliest revelations which the angel Gabriel delivered to the Prophet Muhammad. It teaches that we should always be filled with belief in the power and wonder of Allah, perform righteous works, encourage one another toward the Truth, and encourage one another to patience.

In the name of God, Most Gracious, Most Merciful

 By (the Token of) Time (through the ages),  Verily Man is in loss,

Except such as have Faith, and do righteous deeds,

and (join together) in the mutual teaching of Truth,

and of Patience and Constancy.


Source: Kaleme:   http://www.kaleme.com/1390/07/27/klm-77495/

 

فخرالسادات محتشمی‌پور: از مراجع تظلم‌خواهی کردم، به تبلیغ علیه نظام متهم شدم

 

 

 

چهارشنبه, ۲۷ مهر, ۱۳۹۰

چکیده :من فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده به هیچ وجه حاضر نیستم ذره ای حمایتم را از همسرم که تحت فشار های شدید نیروهای امنیتی است بردارم. اجازه نمی دهم که این ستم ادامه پیدا کند و تنها کاری هم که می توانم بکنم این است که با صدای بلند ظلم و ستم را اعلام کنم. درست مطابق آیه شریفه «لا یحب الله الجهر باالسوء من القول الا من ظلم». این حداقل وظیفه ای است که من به عنوان یک انسان، یک مسلمان و یک همسر بر گردن دارم و حاضر نیستم ذره ای از آن عدول کنم....

 

کلمه – سپند میریوسفی:

دادگاه فخرالسادات محتشمی پور در حالی تشکیل شد که این فعال سیاسی حاضر به دفاع از خود در دادگاه نشد. او می گوید در طول تاریخ اسلام و ایران مراجع و علما پناهگاه ستمدیدگان بوده اند و من حالا به جرم مراجعه به بیوت مراجع محاکمه می شوم.

به گفته خانم محتشمی پور، قاضی مقیسه در آستانه ی سفر حج در این جلسه دادگاه اذعان کرده که میروم حج و آنجا شما را نفرین می کنم که ریشه تان کنده شود.

این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در گفت و گو با کلمه تصریح می کند: قاضی کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. اما برخوردهای ایشان حاکی از آن بود که جهت دار است. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند.

همسر سیدمصطفی تاج زاده، معاون وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی که در قرنطینه سپاه محبوس است، با اشاره به اینکه در دوران بازداشت از وی خواسته شده تعهدی مبنی بر مصاحبه نکردن و نامه ننوشتن بدهد و آزاد شود، خاطر نشان می کند: خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی ای که برای من فهرست کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می تواند به این راحتی نادیده گرفته شود و من آزاد شوم؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید.

خانم محتشمی پور یکی از امضا کنندگان نامه ی اخیر فعالان سیاسی به آقای خاتمی بوده و در این باره معتقد است که با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است.

او می افزاید: فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان.

متن کامل مصاحبه کلمه با فخرالسادات محتشمی پور پیش روی شماست:

در خبرها آمد که شما در دادگاهی که احضار شدید از خود دفاع نکردید. چرا؟

با آن سابقه ای که ما طی این دو سال و چند ماه از دستگاه قضایی مان داریم و اینکه علی رغم پیگیری ها، مکاتبات و شکایت های مکرر شاهد هیچ رسیدگی ای نبودیم چرا باید دفاع می کردم؟ من از شکایت کسانی که بدون حکم با برخورد بسیار زننده و بی ادبانه و رفتار توهین آمیز و حتی غیر شرعی (چون خانم نبودند) در روز عاشورا آن برخورد را داشتند شکایت کرده بودم که نهایتا قاضی دادسرای اوین حکم به تبرئه آنها داد. البته ممکن است ان روز دستور و حکم بازداشت داشته اند ولی کسی چیزی به ما نشان نداد. حالا این پرونده هم به دادسرای اوین ارجاع می شود که خودش غیر قانونی است. امکان دسترسی وکیل و متهم و شاکی هم که به پرونده ها و روند قانونی وجود ندارد. حتی وقتی منع تعقیب خوردم برای اعتراض رفتم و ان ها حاضر نشدند مرا بالا ببرند، یک نفر آمد پایین که من نفهیمدم چه سمتی دارد. از من سوال کرد که کارم چیست و سپس رفت و بعد برایم حکم تبرئه فرستادند.

به هر حال دفاع حق شما بود.

 

بله، اما ما عادت داریم چه در مقام شاکی و چه متهم، کلا محکوم باشیم. یعنی از ۱۲ سال پیش که آقای تاج زاده از آقای جنتی شکایت کرد و تا امروز نه تنها به شکایتش رسیدگی نشده بلکه هیچ پاسخی هم در این رابطه به جز پاسخهای گنگ و مبهمی که برخی مقامات در شورای نگهبان داده اند داده نشده. اوضاع همین بوده و یا شکایتی که ایشان و ۶ فعال دیگر از سردار مشفق و همکاران کودتاگرشان کردند که نتیجه ی این شکایتشان، بازگشتشان به زندان بود. یعنی ما عادت کردیم که شکایت هایمان به این دستگاه قضایی نتیجه ی عکس داشته باشد. اما در عین حال وظیفه خودمان را درباره ی اینکه اعتراض مان را به شرایط ظالمانه ای که بر ما حاکم هست مطرح کنیم و هیچ وقت هم از این وظیفه تخطی نکردیم. به هر حال من با توجه به این که اطمینان داشتم که عدالتی در کار نخواهد بود دفاع نکردم. البته نباید فراموش شود که فرق وجود دارد بین اینکه دفاع ندارم و یا دفاع نمی کنم. قطعا من دفاع داشتم، وکیل من یک لایحه دفاعیه بسیار ارجمندی تهیه کرده بود ولی من به دلیل فشاری که قاضی به وکلا آورده بود برای دفاع مجبور شدم که ایشان را هم عزل کنم. ضمن اینکه پرونده ای که برای من ساخته شده بود توسط وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، قرارگاه ثارالله، واقعا می تواند برگ های سیاهی در تاریخ محاکمات ایران محسوب شود که من باید در فرصتی این موارد را ذکر کنم.

ممکن است موارد قابل ذکر را برای خواننده های کلمه بفرمایید؟

به عنوان مثال یک نمونه مطرح می کنم که عمق فاجعه مشخص شود. در طول تاریخ اسلام و تاریخ ایران مراجع ملجا و پناه مظلومان بودند و متاسفانه در پرونده ای که برای من ساخته شده مراجعه ی ما به منازل و بیوت علما و مراجع تبلیغ علیه نظام تلقی شده است. شما از همین مورد حساب کنید شرعی ترین، قانونی ترین و بدیهی ترین حقی که من به عنوان یک عضو خانواده زندانی سیاسی دارم که می توانم مسایلم را نزد کسانی که آنها را پناهگاه خودم چه به لحاظ شرعی و چه به لحاظ حقوقی و انسانی می دانم مطرح کنم و این حق از من سلب می شود. خب شما به من بگویید من به چه چیزی می توانم اعتماد کنم؟ مسایل دروغ و اتهامات بی پایه ای دیگر هم کم نبود. مثلا آن ها استناد به خبری که یکی از خبرگزاری های اصول گرا به دروغ منتشر کرده در باره ی بازداشت من که “همسر مصطفی تاجزاده در حال سازماندهی اغتشاش گران دستگیر شد.” استناد می کنند برای محکوم کردن من. یعنی خود آقایان که برایشان مثل روز روشن است که من را در اتومبیل شخصی، وسط خیابانی که با منطقه مورد نظر آقایان هم خیلی فاصله داشته بازداشت کردند. آن وقت این خبر کذب تبدیل می شود به مستندی برای معاونت حقوقی سپاه که من نمی دانم اصلا بر چه مبنایی بازداشتگاه دارد و من را تحویل بازداشتگاه می دهند که البته به دلیل فاحش بودن اشکالات و اشتباهات توسط بازپرس از بعضی از این موارد اتهامی تبرئه شدم.

تبرئه شدید؟

بله این خیلی عجیب بود. چون معمولا تبرئه ای در کار نیست. به هر حال من از حضور در تجمعات تبرئه شدم گرچه اصرار و سماجت آقای قاضی هنوز هم هست و به من می گوید تو در اجتماعات شرکت داشتی. حالا چون من قصد دفاع نداشتم، وارد بحث نشدم و گفتم که در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایت همسرم و مظالمی که طی این مدت بر ایشان و خانواده اش رفته دفاع نمی کنم. و البته شکایت های دیگری که خود من کردم و به آن رسیدگی نشد.

شکایت شما از کجا بوده است؟

برای نمونه شکایت خود من از فارس به دلیلی اتهامی که به من زده بود نزدیک دو سال است که در اتاق دادستان هست و به جریان نیفتاده برای اینکه پیگیری های لازم انجام شود.

به نظر می رسد شما به دلیل یادداشت ها و مصاحبه هایتان بازداشت شده باشید و محاکمه می شوید. این مساله جزو اتهامات شما نبود؟

بله. نکته ای که برای من خیلی عجیب است این بود که آقای قاضی مقیسه در روز دوازدهم بازداشتم از من خواست که تعهدی را امضا کنم که مطلبی را منتشر و دیگر مصاحبه ای نکنم تا من آزاد شوم. من هم از ایشان خواستم که امضا کنند که حق و حقوق شوهر من داده خواهد شد و هیچ ظلمی به ایشان نمی شود از این پس. چون جرم من این بود که می گویم همسرم تحت ظلم است. و برای اینکه به من ثابت کنند که ظلم نمی شود به خودم ظلم کردند. یعنی من را ۴۵ روز در شکنجه گاه انفرادی نگه داشتند تا به من ثابت کنند که ظلمی صورت نگرفته و این باعث شد کسانی که کوچکترین تردیدی داشتند در مورد مظالمی که به ما می رود به دلیل اینکه این را عینی حس کردند تردیدهایشان بر طرف شود و خیلی از شبهه ها بر طرف شد.

وقتی رسما به شما گفتند اگر امضا کنید آزاد می شوید یعنی شما را به این دلیل گرفته بودند. درست است؟

بازجوی من از من می خواست که این موارد را امضا کنم و آزاد شوم و پرونده مختومه اعلام شود. من خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی که برای من فهرست بلند بالا کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می توانسته با یک امضای من حکم قاضی را داشته باشد برای آزادی؟ و تصمیم بازجو را داشته باشد برای مختومه کردن پرونده؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید و متاسفم برای سیستم قضایی مان و چنین عملکردی.

اگر نوشته ها و مصاحبه های شما فشار ها را تشدید کند چه می کنید؟

من خدمت آقای قاضی و با صدای بلند اعلام کردم که من فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده به هیچ وجه حاضر نیستم ذره ای حمایتم را از همسرم که تحت فشار های شدید نیروهای امنیتی است بردارم. فشارهای شدیدی که توسعه پیدا کرده به خانواده، به خود من، به فرزندم که مشکلاتی برایش بوجود آوردند و طبیعتا به بقیه اعضای خانواده، اجازه نمی دهم که این ستم ادامه پیدا کند و تنها کاری هم که می توانم بکنم این است که با صدای بلند ظلم و ستم را اعلام کنم. درست مطابق آیه شریفه «لا یحب الله الجهر باالسوء من القول الا من ظلم». این حداقل وظیفه ای است که من به عنوان یک انسان، یک مسلمان و یک همسر بر گردن دارم و حاضر نیستم ذره ای از آن عدول کنم. آنجا گفتم که اگر مرا قطعه قطعه هم کنید از حمایت همسرم دست بر نخواهم داشت.

شنیده ایم که قاضی مقیسه عازم سفر حج است و در روز دادگاه هم در این باره گفت و گویی بین شما و ایشان در گرفته. ماجرا چه بود؟

من به ایشان گفتم که شنیدم عازم سفر حج هستید و امیدوارم که زیارتتان قبول باشد. ایشان هم فرمودند که بله من می روم حج و آنجا شما را نفرین می کنم که ریشه تان کنده شود. البته این اظهار نظر بیشتر به فکاهه و لطیفه مانند بود. من گفتم که حتما این را از قول شما نقل می کنم که ایشان گفتند من منظورم فتنه بود. نفرین می کنم که ریشه فتنه کنده شود. جالب بود که آقای قاضی در موقعیت و مقامی که داردو باید بی طرف باشد همچین ادبیاتی را به کار ببرد. البته ایشان را همه می شناسند که کلا تند مزاج هستند و برخوردهایشان غالبا تند است.

تصور ما این بود که در آستانه حج از شما حلالیت می طلبند نه اینکه ناسزا بگویند.

حلالیت؟ نخیر عرض کردم که، ایشان خود را در موقعیتی می بیند که می خواهد نفرین کند ریشه ی ما کنده شود. یعنی دستگاه قضای در اختیارشان، درفش و زندان و محاکمه و این ها کفایت نمی کند، ظاهرا که باید دست به دامن نفرین هم بشوند. فراموش کرده اند که نفرین برای مظلوم است. در فرهنگ ما وقتی کسی دستش به جایی نمی رسد و نسبت به آن ظلمی واقع می شود نسبت به آن ظالم نفرین می کنند.

به نظر شما در چه شرایطی یک قاضی با مختصاتی که در اسلام وجود دارد، می تواند در آستانه ی سفر حج چنین سخنانی بگوید؟

در واقع در یک کشور اسلامی این ادعا وجود دارد که قضاوت بر پایه موازین اسلامی انجام می شود. ما همیشه در اخبار، روایات و احادیت خوانده و شنیده ایم که همیشه قاضی آن کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. اما برخوردهای ایشان حاکی از آن بود که جهت دار است و جانبدارانه برخورد می کند. ایشان به هیچ وجه رعایت بی طرفی را نمی کردند. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند. روش و منش بدین گونه بود که خیلی امیدی به این دادگاه نمی توان داشت.

حالا که آقای قاضی به حج می روند، پیغام خاصی برایشان دارید؟

فکر می کنم که ایشان از ضمیر نا خودآگاه خودشان و وجدان خودشان باید پیام بگیرند. من روز دادگاه در چشمان آقای قاضی نگاه کردم، سوره عصر را با اعتقاد کامل خواندم و ایشان نه تنها واکنش مثبتی به این قضیه نشان ندادند بلکه با لحن تمسخر آمیزی به من گفتند که من نفهمیدم تو فاتحه خواندی؟ چیزی خواندی که بر استرس خودت غلبه کنی و یا چی؟ من فقط ایشان را نگاه کردم. به خاطر اینکه ما از آیات قرآن بهره های چندگانه می بریم اتفاقا می تواند فاتحه باشد. فاتحه هم آغاز است و هم پایان. الا به ذکرالله تطمئن القلوب، یعنی آموزه های اسلامی ما این را می گوید. بله ما قرآن می خوانیم که آرامش بگیریم و اینها هیچ منافاتی با هم نداشت. قضات محترم ما امتحانشان را دو سال و چند ماه هست که ما پس داده اند. قاضی طبق فرمایش آقای وحید خراسانی و سایر علما لب پرتگاه جهنم هست. من هیچ صحبتی با ایشان ندارم و فقط واگذارشان می کنم به خدا و به وجدانشان. البته هیچ توقع و انتظاری هم ندارم. من داور اصلی را خدا می دانم و به داوری مردم هم اعتقاد دارم. یعنی اگر مردم در این دنیا نسبت به ما داوری درستی داشتند می توانیم امیدوار باشیم که در آن دنیا هم رو سفید خواهیم بود. وسیعلم الذین ظلموا أی منقلباً ینقلبون والعاقبة للمتقین.

درباره ی وضعیت جسمی آقای تاج زاده بفرمایید.

در حال حاضر که حکمشان اجرا می شود و باید در بند عمومی باشد به صورت قرنطینه و در انفرادی نگهداری می شوند.۲۰ ام آبان ماه یکسال تمام است که آقای تاج زاده روزه دارند. روزه داری ایشان معترضانه است، به دلیل شرایط غیر عادلانه ای که برایشان ایجاد کرده اند. ایشان معتقدند که بدون ارتکاب کوچکترین جرمی در زندان هستند، از حقوق ابتدایی یک زندانی محرومند و به شکایاتشان هم رسیدگی نشده است. در اعتراض به این موارد از ۲۰ آبان سال گذشته بجز روزهای مرخصی روزه بوده اند.

در گذشته شما از مشکلات جسمی آقای تاج زاده سخن گفته بودید. الان در چه شرایطی هستند؟

ایشان در زندان با بیماری هایی مثل مشکلات گوارشی و سردرد های مزمن درگیر هستند. به طور مشخص عمل جراحی داشتند که بسیار ضعیفشان کرده و مشکل آرتروز گردن که همچنان باقی است. دکتر برای ایشان تجویز هایی داشته که آقایان قول داده بودند مرخصی استعلاجی بدهند که تا همین الان هم این اتفاق نیفتاده است. مرخصی ها هم که معمولا یکی دو روز تعطیلی است که امکان معالجه وجود نداشته است. البته باید بگویم خوشبختانه با پیگیری هایی که با مسوولین زندان داشتیم ایشان ۱۰ جلسه فیزیوتراپی رفتند و در اثر پیگیری های مجدد قول دادند که باز هم ادامه پیدا کند چون ایشان حداقل باید ۲۰ جلسه فیزیوتراپی شوند.

شما و بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی از حقوق ابتدایی که رعایت نمی شود سخن می گویید. به طور مشخص در باره ی آقای تاج زاده چه مواردی وجود دارد؟

متاسفانه مداخله ای که سپاه در وضعیت آقای تاجزاده می کند مانع از این می شود که سازمان زندان ها وظایف اصلی خودش را در مورد عزیزان ما انجام دهد و این به شدت مورد اعتراض ماست. در حال حاضر ملاقات های ما در اتاق ملاقات بند ۲ الف برگذار می شود و این هیچ منطقی ندارد. چون ایشان باید مانند بقیه زندانی ها در بند عمومی باشد و مانند بقیه باید ملاقات کابینی داشته باشد و ملاقات حضوری داشته باشد. طبق قانون باید مرخصی های ۳ روز در ماه داشته و بتواند به طور مرتب روزانه با خانواده تماس داشته باشد. متاسفانه ما تماس و ارتباط مان فقط منحصر می شود به همان ملاقات ها.

ملاقات دوالف حضوری است؟

بله و آقایان این را یک امتیاز تلقی می کنند. اما من قبلا هم گفتم این منتی بر ما نیست چون می خواهند ایشان حالت قرنطینه اش حفظ شود و ارتباطی با دیگر زندانیان نگیرد. می آورندش در اتاق ملاقات و ما البته بهره لازم را از ملاقات های حضوری می بریم. اما منتی بر ما نیست چون صلاحدید خود آقایان سپاه است که این ملاقات ها بدین شکل برگزار شود.

خانم محتشمی پور شما از امضا کنندگان نامه حمایت از شروط خاتمی برای انتخابات بودید. هدف شما از امضای این نامه چه بود؟

من دیدگاه های خودم را به عنوان یک فرد و در عین حال مجموعه اصلاح طلبان با ارتباطی که وجود داشت و اطلاعاتی که داشتند مطرح کردم. با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است. به هر حال من فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان هم مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان. هر چند که خودشان هم ذهن نقاد و فعالی دارند و خیلی تصمیم گیری هایشان تصمیم گیری های مدبرانه است با توجه به همه شرایط حاکم بر کشور و همه مخاطراتی که کشور ما با آن روبه‌رو ست. به هر حال ما هم به عنوان شهروندان مسوول این وظیفه را برای خودمان قائل شدیم که دیدگاه های خودمان را منتقل کنیم. ما معتقدیم که هیچ گرایشی وجود ندارد که این بن بست توسط جناح اقتدار گرا شکسته شود که اگر وجود داشت وضعیت زندانیان ما بدین شکل نبود و حصر عزیزانمان آقای کروبی و آقای موسوی و بعد هم که وضعیت احزاب و اصرار شان روی محدودیت احزاب و مطبوعات و سایر اصول قانون اساسی که یکی پس از دیگری نسبت به آن بی اعتنایی می شود و به آن پشت پا زده می شود

Thursday, October 27, 2011

After Approximately 90 Days of Solitary Confinement, Human Rights Activist Kouhyar Goudarzi Transferred to Evin's Ward 209

Kohyargodarzi2

[Translation by Banooyesabz]

Monday October 24th, 2011 - The Committee of Human Rights Reports (CHRR) reports that after spending approximately 90 days in solitary confinement,  human rights activist Kouhyar Goudarzi has now been transferred to the shared cells in Evin's ward 209.  According to the same report, despite this recent transfer, Goudarzi remains under interrogation.

Kouhyar Goudarzi was arrested by security forces on July 31st, 2011, while at a friends house. In the past three months, he has been deprived of all communication and visitation rights with his family, leading to extreme concern regarding his well being.

One day after his arrest, Goudarzi's mother Parvin Mokhtareh was also arrested and transferred to the general ward at Kerman prison.  Mokhtareh remains in a state of limbo three months after her arrest and despite the fact that her court hearing took place last month, to date, the judge presiding over her case has refused to render a verdict regarding her case.  It goes without saying that the arrest and incarceration of a mother purely because she objected to her son's arrest is a rare reaction even for Iran's judiciary and security forces.

Kouhyar Goudarzi was previously arrested on December 20th, 2009 while on his way to Qom to attend Ayatollah Montazeri’s funeral. The Revolutionary Court sentenced him to one year in prison and he was released in December 2010 upon serving his sentence.

Source: http://chrr.biz/spip.php?article16356

 

انتقال کوهیار گودرزی از سلول انفرادی به سلول‌های چند نفره بند 209 

 

by Committee of Human Rights Reporters کمیته ی گزارشگران حقوق بشر on Monday, October 24, 2011 at 12:04pm

 

http://chrr.biz/spip.php?article16356

 

کمیته گزارشگران حقوق بشر-

 

کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر زندانی، پس از سپری کردن نزدیک به 90 روز حبس انفرادی به سلول‌های جمعی بند 209 منتقل شده است. بر اساس آخرین اخبار رسیده این زندانی سیاسی که هم‌چنان در دوران بازجویی به سر می‌برد، به تازگی از سلول انفرادی به سلولهای چند نفره انتقال یافته است.

 

کوهیار گودرزی که در تاریخ 9 مردادماه از سوی نیروهای امنیتی در منزل یکی از دوستانش بازداشت شده بود، طی سه ماه گذشته از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده‌اش محروم بوده است. همین موضوع نگرانی‌ها در خصوص شرایط وی را افزایش داده بود.

ادامه نگه‌داری کوهیار گودرزی در بند 209 در شرایطی صورت می‌گیرد که مادر وی " پروین مخترع" نیز یک روز پس از دستگیری او بازداشت و به زندان عمومی کرمان انتقال یافت. وی نیز پس از گذشت سه ماه هم‌چنان در شرایط بلاتکلفی در زندان به سر می‌برد و با وجود گذشت یک ماه از زمان برگزاری دادگاهش، قاضی پرونده تاکنون از تصمیم گیری در خصوص شرایط وی خوددداری کرده است.

 

دستگیری مادر یک فعال سیاسی تنها به دلیل حمایت‌های خود از فرزندش، یکی از موارد نادر برخوردهای امنیتی در سال‌های گذشته بوده است.

 

کوهیار گودرزی پیش از این نیز در آذرماه 88 در حالی که قصد شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت الله منتظری را داشت توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و از سوی دادگاه به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شد. وی در آذرماه سال 89 با سپری کردن

دوران حکم خود در زندان‌های اوین و رجایی‌شهر از زندان آزاد شد


Former President Khatami: "The Lifting of Mousavi & Karroubi's House Arrest Will Lead to an Improved Social & Political Climate."

Khatami

[Translation by Banooyesabz] Thursday October 27th, 2011 - According to reports by Kaleme, as customary in Iran, three months after former president Mohammad Khatami's visit with Mir Hossein Mousavi and Zahra Rahnavard, their daughters returned the favor by visiting with the former president and his wife at their residence.

During their visit, Mir Hossein Mousavi and Zahra Rahnavard's daughters provided Khatami with an update on their parents' condition and described the pressure and challenges imposed upon their family. The daughters described the increased pressure on them both at work and at school as a result of the publication of their father's comments after their last visit during the month of Ramadan. 

While comforting Mir Hossein Mousavi and Zahra Rahnavard's daughters, former president Mohammad Khatami praised them for their patience and perseverance.  Khatami added that under the current conditions when we are witnessing clear signs of pressure and threats, we must be even more empathetic to their plight, reiterating that the lifting of the house arrest of Mir Hossein Mousavi and Mehdi Karroubi and a more open society and political climate would be beneficial to everyone involved. 

Former president Khatami also emphasized that everyone must remain vigilant and fully aware of the potential dangers, threats and plots facing our nation, focusing our priorities on defending the rights of our citizens and the principles and destiny of our nation. Khatami stressed that we must ensure that no power, particularly from abroad is given permission to interfere with the internal affairs of our nation.

Source: Kaleme :http://www.kaleme.com/1390/08/05/klm-78330/

دیدار خاتمی و همسرش با دختران میرحسین و رهنورد

سید محمد خاتمی: با رفع حصر از موسوی و کروبی، فضای جامعه تلطیف شود/ جامعه نیاز به همدلی دارد

 

پنجشنبه, ۵ آبان, ۱۳۹۰

چکیده :سید محمد خاتمی در دیدار با دختران میرحسین موسوی، ضمن دلجویی و تقدیر از صبر و استقامت ایشان ابراز امیدواری کرد که در وضعیت کنونی که نشانه‌ی تهدیدهای فراوان وجود دارد و نیاز به همدلی بیشتر است، شاهد رفع حصر از عزیزان آقایان موسوی و کروبی و باز شدن و تلطیف فضای سیاسی جامعه باشیم. وی همچنین تاکید کرد که همگان باید نسبت به خطرات و توطئه های موجود هوشیار باشیم و اولویت خودمان را دفاع از اصل و سرنوشت کشور و حقوق اساسی مردم قرار دهیم....

 

فرزندان مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد به دیدار سید محمد خاتمی رفتند.

 

به گزارش خبرنگار کلمه، سه ماه پس از آنکه سید محمد خاتمی به ملاقات پدر و مادر دکتر زهرا رهنورد رفت، دختران رهنورد و میرحسین به رسم بازدید به دیدار خاتمی رفتند.

 

در این دیدار که در منزل آقای خاتمی انجام شد و همسر ایشان نیز حضور داشت، دختران مهندس موسوی پس از ارائه‌ی توضیحاتی درباره آنچه از وضعیت پدر و مادرشان اطلاع دارند، به شرح فشارها و مشکلات ایجاد شده برای خود پرداختند.

 

آنها خاطرنشان کردند که این فشارها پس از توضیحاتی که درباره ی گفته های میرحسین در دیدار ماه مبارک رمضان مطرح کرده اند، شدت گرفته بود که زندگی، تحصیل و کار دختران مهندس موسوی را با مشکلاتی رو‌به‌رو ساخت.

 

در ادامه‌ی این دیدار، سید محمد خاتمی ضمن دلجویی و تقدیر از صبر و استقامت این عزیزان ابراز امیدواری کرد که در وضعیت کنونی که نشانه‌ی تهدیدهای فراوان وجود دارد و نیاز به همدلی بیشتر است، شاهد رفع حصر از عزیزان آقایان موسوی و کروبی و باز شدن و تلطیف فضای سیاسی جامعه باشیم که به نفع همه است.

 

رئیس‌جمهور سابق کشورمان همچنین تاکید کرد که همگان باید نسبت به خطرات و توطئه های موجود هوشیار باشیم و اولویت خودمان را دفاع از اصل و سرنوشت کشور و حقوق اساسی مردم قرار دهیم و اجازه‌ی جسارت به هیچ قدرت و نیرویی، به‌خصوص از خارج، علیه ملت و کشور و دخالت در امور داخلی خود را ندهیم.


Wednesday, October 26, 2011

حکم سه سال حبس فریدون صیدی راد تایید شد حکم سه سال حبس فریدون صیدی راد تایید شد

Freydoun_seydinejad

حکم سه سال حبس فریدون صیدی راد تایید شد

فریدون صیدی راد صاحب وبلاگ انقلاب سبز اراک و از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در روز دهم اسفند ماه سال ۸۹ در تهران بازداشت شد.

وی به مدت ۴۳ روز در سلول انفرادی بند دو الف متعلق به سپاه پاسداران نگهداری و سپس به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد.

پس از چند ماه بلاتکلیفی سرانجام دادگاه وی در مرداد ماه سال جاری در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد.

وی در این دادگاه به تحمل سه سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام و شرکت در تشییع جنازه ایت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک محکوم شد

گفتنی ست : صیدی راد در وبلاگ انقلاب سبز اراک به اخبار مربوط به بازداشت فعالین سیاسی استان مرکزی و تجمعات اعتراضی دانشجویان پرداخته . و مهم ترین فعالیت وی پوشش اخبار کارگری و اعتصابات کارگران در اراک بوده است .

فریدون صیدی راد از دهم اسفند ماه سال گذشته تا کنون به مدت ۸ ماه است که بدون امکان استفاده از مرخصی در زندان اوین به سر می برد.و حکم سه سال حبس تعزیری وی پس از ۴ ماه عینا در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تایید شده است

حج برای جعفری دولت آبادی؛ محرومیت یک ماهه از ملاقات حضوری برای زندانیان سیاسی

316341_290351560989813_1982727

محرومیت یک ماهه از ملاقات حضوری برای زندانیان سیاسی به دلیل "سفر دادستان به حج"

محرومیت یک ماهه از ملاقات حضوری برای زندانیان سیاسی به دلیل "سفر دادستان به حج"

 

ملاقات حضوری همه زندانیان سیاسی با خانواده هایشان به دلیل سفر حج دادستان تهران، محمود جعفری دولت آبادی لغو شده است. او در سفر حج خود، بار این ظلم بزرگ را در حالی به دوش

 

 خواهد کشید که قرار است در کنار حاجیانی به طواف و سعی بپردازد که از همه‌ی افراد دور و نزدیک حلالیت طلبیده اند تا بتوانند سبکبار رو در روی خانه خدا بایستند؛ اما آقای دادستان، 


ظاهرا ظلم و حق کشی را گناه نمی‌داند.

 

زندانیان سیاسی را آزاد کنید / طراح: دوست سبز

Zendani_siasi_zendan350khordad

جای تو را
متن نوشته ام
برای خالی روزنامه ها
بخوان...
دلتنگی چاپ هر روز
زندان شماره ۳۵۰!

شعراز زنده یاد نهال سحابی

بابا آب داد.......!!!!!!!! بابا نان داد.........!!!!!!!!!!

315932_261007320612289_1000010

Tuesday, October 25, 2011

Mourning Mothers of Park Laleh, Return to the Park

Mothers

iReport —

We ask all International Human Rights NGO’s, where in Mr. Ahmed Shaheed’s report, is the story of all the martyrs of the last 33 years and the mistreatment and degradation their mothers and supporters were subjected to?

.

On another autumn Saturday afternoon, Mothers of Park Lalehshowed up in their park and in a silent protest circled the Aabnama(fountain) square, amid the shocked and bewildered crowd present in the park. 
They had returned to their meeting place this time, not in their usual black outfits, rather dressed in an array of colors symbolizing a renewed hope and rekindled exuberance for continuing the fight for their demands. They know with conviction that they must tread the treacherous road to freedom as the dreams they so strongly believe in, lie ahead.
.
We, the Mothers of Park Laleh, are a [representative] group of mothers and families of those slain or wounded [by and] during the reign of the Islamic Republic regime. It is in seeking justice for them, that we relentlessly make the following demands:
.
1)     Abolish death sentence or executions in any and all forms.
.
2)     Immediate and unconditional release of all political prisoners of conscience.
.
3)     Fair and Just prosecution of all the culprits in the crimes committed by the Islamic Republic from its inception. We, the Mothers of Park Laleh consider the following to be punishable crimes: Individual or group executions inside prisons; Ethnic, tribal and religious terrors on streets; Raiding of citizens’ homes, dormitories or place of work; Kidnappings; Imprisoning and assaulting individuals in order to suppress human thinking power; Torturing; Forced confessions; Rape and ultimately Stoning - all of which we consider to be crimes.
.
       And we fight to prevent the reoccurring of such crimes, and to preserve the people’s welfare. It is thus that we theMothers of Park Laleh have gathered here once again to demonstrate our dissent and to show that we are still here and steadfastly pursuing our demands until their complete fulfillment.

,
After many long months of waiting, the first report by the U.N. special Rapporteur, Mr. Ahmed Shaheed is released, detailing the clear violations of human rights in Iran. Although we are extremely pleased that the report protests the gross abuse of many freedom-seeking citizens’ rights; however it is regrettable that certain discriminations have once again played a role, allowing the report to be published despite all the holes and significant shortcomings.Events of the last two years for instance, that can certainly be counted as the most obvious human rights abuses, such as the mass killing of innocent people and the harassment of their families, were simply omitted from the report.
.
Mr. Shaheed himself had emphasized on the focus of his work, being that of preparing a fair and precise report of the human rights situation in Iran. Is there any justice in the fact that in the last two years alone, countless people have been killed, injured or rendered ill, several committed suicide, many ended up imprisoned, repeatedly and harshly interrogated and tortured in order to give false confessions, or some cases even raped – yet NO mention of them were made in the report? Is there any justice in the fact that the families of the slain are not even allowed to hold a funeral or memorial for their dead children – and yet making NO mention of this in the report?
.
Is there any justice in the security forces’ constant harassing, threatening and imprisoning and repeatedly interrogating the supporters of the mourning mothers whose only guilt is to support the humanity and human rights of grieving mothers? Even now, two of them named Leila Seifollahi and Zhila Karamzadeh-Makvandi are sentenced to 4 years in prison, alas they have NO place in Mr. Shaheed’s report!
.
Mr. Shaheed has also stated that he can only confirm the validity of all the cases of human rights abuses by directly speaking with the officials of Islamic Republic! We must ask him; just how many of the IRI officials have ever confessed to human rights abuses in Iran, in their talks with the U.N. reporters?! We suggest to Mr. Shaheed that the IRI officials can only be allowed to express an opinion about human rights violations, ONLY when ordinary people are given equal space to express ‘their’ take of it and be allowed to freely defend themselves.
.
Mothers of Park Laleh were holding higher expectations from the special UN envoy to perform his job better than ever, this time, considering the recent developments in Iran and the tidal waves of freedom and democracy sweeping the region.
.
The mothers were expecting at least a mention of the Murders in 2009 and the plight of the victims’ families for justice, in Mr. Shaheed’s initial report.
.
These mothers were expecting to see at least a mention of the rampant and relentless violation of human rights over the 33 years of Islamic Republic’s reign and the immeasurable pain and pressure applied to the families of the many who were killed.
.
We, the Mothers of Park Laleh expect to hear our justice-seeking voices echoed in the future series of reports by the special UN Rapporteur. We especially expect to see the reflection of the widespread cases of human rights abuses inflicted on the families of victims in the last 33 years which had briefly been reported -- and filed away -- by previous special reporters such as Mr. Galindwil.
,
Oct 24, 2011
.
Original in Farsi

حکم اعدام سعید ملک پور برای بار دوم ابلاغ شد

Saeed_malekpour

حکایت نخبه کشی همچنان ادامه دارد.

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ***** یادم ازکشته خویش آمدو هنگام درو

گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشیددمید ***** گفت با اینهمه از سابقه نومید مشو 

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک ***** از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

Saturday, October 22, 2011

پوستر: برای احمد باطبی که سالهای سخت زندان را تحمل کرد و در مقابل دیکتاتور سر خم نکرد / طراح: محسن موسوی

Ahmad2

دکتر سعید ماسوری از تحصیل در زندان محروم شد دکتر سعید ماسوری از تحصیل در زندان محروم شد

Saeed_masori

دکتر سعید ماسوری از تحصیل در زندان محروم شد

 

دکتر سعید ماسوری، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که قریب به

۱۱ سال است در زندان به سر می برد، به تازگی از سوی مسئولان زندان از ادامه تحصیل در زندان نیز محروم شده است.

دکتر ماسوری از دی ماه سال ۱۳۷۹ که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد.

 

مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با گزارشگر هرانا می گوید که طی این مدت بارها از مسئولان درخواست مرخصی کردند منتها هیچ گاه درخواست های بی نتیجه بوده و کسی پاسخگوی ایشان نبوده است و حتی به تازگی ماموران اطلاعات به آن ها گفته اند که در این خصوص پیگیری نکند چرا که نتیجه ای در بر نخواهد داشت.

 

وی می افزاید که مسئولان حتی وعده داده بودند که پس از ۱۰ سال وی مجدد مشمول عفو خواهد شد اما این وعده هم محقق نشده است.

 

سعید ماسوری که در ابتدا به اعدام محکوم شده بود، پس عفو، با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.

 

وی با اشاره به اینکه آقای ماسوری در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، در شرایط سختی محبوس است اشاره می کند که وی از ناحیه ی کمر دچار مشکلات حاد است و همین طور سال هاست که درد دندان دارد اما علی رغم اینکه هزینه های مربوطه را هم پرداخت کردند، مسئولان نسبت به درمان وی اقدامی به عمل نمی آورند.

 

وی هم چنین در پاسخ به سوال گزارشگر هرانا مبنی بر وضعیت روحی اش نیز می افزاید: "مگر تحمل زندان در چنین شرایطی و پس از ۱۰ سال روحیه را می تواند خوب نگه دارد؟ سعید تنها دلخوشی اش تلفن بود که آن را هم قطع کردند."

 

خانم ماسوری در ادامه یادآور می شود که از زمان انتقال فرزندش به بند امنیتی زندان رجایی شهر، امکان استفاده از تلفن نیز از وی سلب شده و به همراه دخترش مجبورند دو هفته یکبار از خرم آباد به تهران جهت ملاقات کابینی سفر کنند و پدر این زندانی سیاسی نیز به علت کسالت و ناراحتی های جسمی قادر به سفر و ملاقات با فرزندش نیست.

 

مادر این زندانی سیاسی در پایان اشاره می کند که آقای ماسوری پس از اینکه در زندان موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد، مدتی ست از ادامه تحصیل نیز محروم شده است و آن ها علاوه بر اینکه مبلغ شهریه را پرداخت کرده اند اما مسئولان حتی اجازه ی دریافت کتاب را به وی نمی دهند.

 

این در حالیست که به گفته ی خانم ماسوری، چندین ماه است علاوه بر کتاب حتی برخی روزنامه های کثیرالانتشار که معمولا در زندان توزیع شده و در اختیار زندانیان قرار می گرفت هم ممنوع شده است.