Friday, June 20, 2014

یادداشت وارده – تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۳۰ خرداد ۸۸




غلام‌رضا ر. – راهپیمایی اعلام شده در میدان انقلاب با خشونت شدید نیروهای انتظامی برهم خورد و عده زیادی از معترضان توسط سلاح های گرم کشته شدند تا ۳۰ خردادماه ۸۸ از جانب معترضان «شنبه خونین» نامیده شود. علی مطهری، از نمایندگان اصول‌گرای مجلس در سال ۹۰ اظهار داشت که تعداد کشته شدگان در این روز «خیلی بیشتر از ۴۰ – ۵۰ نفر» بوده است. (+)

از جمله شهدای این روز (+):
سعید عباسی‌فر٬ اشکان سهرابی٬ ندا آقاسلطان٬ ایمان هاشمی٬ حمید حسین بیگ عراقی٬ فاطمه سمسارپور٬ کاوه سبزعلی پور٬ مسعود خسروی٬ محمد حسین فیض٬ علی فتحعلیان٬ بهزاد مهاجر٬ مسعود هاشم زاده٬ تینا سودی٬ رضا طباطبایی٬ پویا مقصودبیگی٬ نادر ناصری٬ سالار طهماسبی٬ واحد اکبری٬‌ فرزاد جشنی٬ حامد بشارتی٬ داود نعیم آبادی٬ محسن حدادی٬ ابوالفضل عبداللهی٬ سجاد قائد رحمتی٬ پریسا کلی٬ عباس دیسناد٫ یعقوب بروایه ...
http://j.mp/GASQd7

یادداشت وارده – تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۷ خرداد ۸۸

 

غلام‌رضا ر. – راهپیمایی سکوت این روز در حضور میرحسین موسوی، در اعتراض به نتایج انتخابات و همچنین به یاد کشته شدگان روزهای گذشته از میدان امام‌خمینی (توپخانه) آغاز شد. بزرگ‌ترین بخش راهپیمایان مسیر میدان فردوسی و سپس حرکت به سمت میدان انقلاب را در پیش گرفتند.

http://j.mp/GASQd7

یادداشت وارده – تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۷ خرداد ۸۸


 غلام‌رضا ر. – راهپیمایی سکوت این روز از میدان هفت تیر آغاز شد و معترضان پس از طی کردن خیابان کریم‌خان به سمت میدان انقلاب حرکت کردند.
http://j.mp/GASQd7

یادداشت وارده – تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۶ خرداد ۸۸



غلام‌رضا ر. - معترضان در ادامه راهپیمایی‌های مسالمت آمیزشان تظاهراتی در خیابان ولیعصر تهران صورت دادند. ابتدا قرار بود راهپیمایی از میدان ولی‌عصر شروع شود اما تشکیل برنامه‌ای دولتی در همان تاریخ و همان میدان سبب شد که معترضان راهپیمایی خود را از حوالی میدان ونک شروع کرده و به سمت پارک‌وی ادامه دهند.

«مصطفی غنیان» و «محمد نیکزادی» در این روز کشته شدند.
http://j.mp/GASQd7

Saturday, June 14, 2014

یادداشت وارده: تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۴ خرداد ۸۸


غلام‌رضا ر. - اعتراضات از جمله در حوالی دانشگاه تهران ادامه داشت. شب هنگام (سحرگاه ۲۵ خرداد) نیروهای بسیجی و انتظامی به خوابگاه کوی دانشگاه هجوم برده و عده زیادی از دانشجویان را پس از ضرب و شتم بازداشت کردند و به وزارت کشور منتقل کردند. برخی منابع خبری از کشته شدن پنج نفر در حوادث کوی دانشگاه سال ۸۸ خبر دادند و از ایمان نمازی٬ مبینا احترامی، فاطمه براتی، کسری شرفی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی (+) نام بردند.
http://j.mp/GASQd7

Friday, June 13, 2014

یادداشت وارده: تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۳ خرداد ۸۸

 

غلام‌رضا ر. - نتایج انتخابات با سرعتی شگفت‌آور و مشکلاتی نظیر عدم اعلام آرای باطله و کاهش آرای یک نامزد در طول شمارش اعلام شد. سه نامزدی که بازنده اعلام شدند نتایج را نپذیرفتند. بخش بزرگی از مردم در برخی شهرها دست به اعتراض و راهپیمایی زدند و نیروهای انتظامی در برخی موارد به مقابله خشونت آمیز دست زدند.

 

«میثم عبادی»، نوجوان ۱۷ ساله در این روز کشته شد. دوستان‌اش می‌گویند دختری توسط نیروهای انتظامی با باتوم مورد حمله قرار گرفته بود، میثم برای کمک شتافت و به ضرب گلوله کشته شد.

 

http://j.mp/GASQd7

Thursday, June 12, 2014

یادداشت وارده: تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۲۲ خرداد


غلام‌رضا ر. - پنج سال از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ می‌گذرد. انتخاباتی که نشان داد حتی رای دادن و فعالیت صرف انتخاباتی در چارچوب‌های تنگ تعریف شده توسط حاکمیت از سوی خود آن مورد تحمل قرار نمی‌گیرد (صدور احکام بازداشت حتی پیش از برگزاری انتخابات و اعتراضات متعاقب)٬ شک در نتیجه انتخابات پیش از بررسی مردود اعلام می‌شود و اعتراض‌های مسالمت‌آمیز (مورد اعتراف سران نظامی) در مورد نحوه برگزاری انتخابات با خشونت حاکمیت مواجه می‌شود به طوری که به روی مردم اسلحه می‌کشد٬ خون آن‌ها را بی‌محابا می‌ریزد و عده زیادی را روانه بازداشتگاه٬ شکنجه‌گاه و تبیعدگاه می‌کند، همه را به چوب فتنه می‌راند بی آنکه بپذیرد فتنه مرعوب کردن ملتی است که اگر نه بیش که کمتر از او بر این سرزمین محق و سزاوار نیست.

در مجموعه پیش رو بیش از بحث از دلایل و ریشه‌ها و عواقب چنین دیدگاه و سیاستی٬ مقصود یادآوری آن روزها از خلال تصاویر وقایع و نام شهداست تا تاملی شود بر جان‌های از دست رفته و ظلم‌های روی داده. تا بیندیشیم چطور چنین شکاف و خصومتی در میان هم‌وطنان شکل گرفته که یکی خود را محق به ستاندن جان دیگری می‌داند به صرف آنکه سوال می‌کند: رای من کجاست؟

۲۲ خرداد ۸۸ - انتخابات دهم ریاست جمهوری

اس.ام.اس ها قطع شد٬ مانور ضد شورش در تهران برگزار شد٬ به ستاد موسوی در قیطریه حمله شد٬ منابعی هوادار احمدی‌نژاد او را در حین برگزاری انتخابات با ۲۴ میلیون رای برنده دانستند و موسوی نیز متقابلا خود را برنده قطعی انتخابات دانست.
http://j.mp/GASQd7

Wednesday, June 11, 2014

معجزه ایجاز

 
«مادرجانِ لاغر، چون ماهی شور هلندی، وارد اتاق کار پدرجانِ چاق و گرد چون خزوک شد و سرفه‌ای کرد. در همان لحظه مستخدمه خانه‌شان از روی زانوان پدرجان پر زد و عجولانه به پشت پرده دوید. مادرجان کمترین توجهی به این موضوع نکرد زیرا حالا دیگر عادت کرده بود به ضعف‌های کوچک پدرجان از دریچه چشم زن فهمیده‌ای بنگرد که شوهرش را درک می‌کند. او روی زانوان پدرجان نشست و گفت: ...».

جناب چخوف، داستان نه چندان قابل اعتنای «پدرجان» را با همین پاراگراف آغاز می‌کند و با سرعتی اعجاب‌آور تصویری تمام و کمال از یک خانواده روسی و روابط میان اعضای‌اش ارایه می‌دهد. تصویری که بلافاصله در ذهن خواننده تکمیل می‌شود و به نظر نمی‌رسد هیچ جای ابهامی باقی بگذارد. شاید هر نویسنده دیگری دست‌کم دو سه صفحه صرف تصویری مشابه کند اما ابدا معلوم نیست نتیجه نهایی چیزی کامل‌تر از همین خلاصه‌گویی چخوف باشد.

آنچه آثار چخوف را تا سطح شاهکارهای ماندگار ادبیات روسیه بالا می‌کشد، نه صرفا دقت نظر و روایت‌های موشکافانه او از زندگی روزمره عادی‌ترین شهروندان روسی است و نه در آن طنز هجوگونه‌اش از وضعیت اجتماع خلاصه می‌شود. چخوف با زبان منحصر به فرد خود است که تکمیل می‌شود و از دیگران فاصله می‌گیرد. ایجازی شگفت‌انگیز که من همیشه حسرت آن را می‌خورم و تنها برای آنکه نشان دهم به صورت عملی در تلاش برای یادگیری‌اش هستم، این یادداشت را همین‌جا به پایان می‌برم.
http://j.mp/GASQd7

Sunday, June 8, 2014

نمایندگانی ناشایست برای ادبیات فارسی


 

در خدمت بزرگی که مترجمان خوب به ادبیات فارسی کرده‌اند تردیدی نیست، اما ادبیات ما ضربات سنگینی هم از مترجمان ضعیف متحمل شده است. مترجمانی که شاید گمان می‌کنند صرفا نیازمند تسلط بر زبان خارجی هستند چرا که زبان فارسی را از کودکی یاد گرفته‌اند، غافل از آنکه فارس زبان بودن لزوما به معنای تسلط بر زبان فارسی نیست.

 

اقبال گسترده خوانندگان ایرانی به آثار ترجمه شده، سبب شده تا بزرگترین بخش بازار ادبیات داستانی ما نه دست‌رنج نویسندگان، که محصول کار مترجمان باشد. بدین ترتیب، حتی غلط‌های آشکار مترجمان و یا دست‌کم بدسلیقگی‌های آنان در انتخاب واژگان به مرور به عنوان ملاک‌های ادبیاتی وارد زبان رسمی و اداری کشور شده است. به گمان من، ترکیب گوش‌آزار «می‌باشد» از بارزترین این نمونه‌ها است.

 

گروهی از ادیبان تاکید دارند که فارسی مصدر «باشیدن» ندارد و «می‌باشد» از اساس غلط است. گروهی هم هستند که گمان می‌کنند «می‌باشد» اگر در معنای «است» به کار نرود می‌تواند درست باشد. حتی من از برخی شنیده‌ام که ادعا می‌کنند این فعل از نظر دستوری ایرادی ندارد، اما حتی این گروه هم می‌پذیرند که ترکیب نازیبایی است و به ویژه وقتی جایگزین ساده، خلاصه و البته رایجی همچون «است» دارد، می‌توان به کلی آن را کنار گذاشت. در هر صورت، من ندیده‌ام که هیچ نویسنده ایرانی قابل ذکری از «می‌باشد» استفاده کند، اما در مقابل حتی در بزرگ‌ترین و معروف‌ترین آثار ترجمه هم به وفور به این فعل برخورده‌ام.

 

به باور من، یکی از ساده‌ترین انتظاراتی که می‌توان از مطالعه داشت، یادگیری ارتقای زبان خواننده است، حال اگر آثار به ظاهر ادبی، خود به مبلغی برای غلط‌های ادبی بدل شوند، چه سرانجامی می‌توان برای چنین ادبیاتی متصور شد؟ تصویر این یادداشت، بیلبوردی تبلیغاتی در کشور برزیل است که نشان می‌دهد به لطف مترجمان، مردم دیگر ملل جهان نیز نسخه‌هایی نادرست از زبان فارسی را به رسمیت شناخته‌اند.

http://j.mp/GASQd7