Sunday, January 11, 2015

یک جای کار می‌لنگد


اول گفتند که تقصیر معترضان بوده؛ آن زمانی که اسلحه کشیدند و در خیابان‌های شهر جوی خون راه انداختند، آن زمان که «قبرستان‌ها را آباد کردند»، گفتند که گناهش به گردن معترضین بوده و مسوولیت‌اش بر عهده خودشان و رهبران‌شان است. مصلحت ایجاب کرد بجز قبرستان‌ها، زندان‌ها را هم پر کنند و بعدش هم بی‌محاکمه محصور کنند در تمام مدت هرچه کوبیدند و خشونت به خرج دادند هم‌چنان گناه‌اش به گردن معترضین بود. اما وقتی حتی هاشمی را رد صلاحیت می‌کنی و باز دولت به دست کسانی می‌افتد که مدام باعث «دلواپسی» هستند، و البته وقتی در دستچین‌شده‌ترین مجلس تاریخ کشور باز هم ناچار باشی دهانی را با مشت ببندی، آن وقت معلوم است که یک جای کار بدجوری لنگ می‌زند.



به نظرم دیگر کار از «بصیرت» گذشته است. اگر پنج سال پیش امروز‌شان را ندیدند، شاید بشود گفت که «کوته‌نگر» بودند؛ اما حالا که همه به چشم دیده‌اند مشکل با سرکوب مردم در خیابان حل نشد و ضرورت تا سرکوب دولت و حالا سرکوب نمایندگان مجلس دست‌چین شده‌ی خودی‌ها هم گسترش یافته، دیگر فقط باید در برابر فهمیدن مقاومت کرد که در نیافت روال کار چطور می‌لنگد و بزنگاه نهایی چقدر نزدیک است. به هر حال، ارابه تاریخ تا ابد منتظر نمی‌ماند که شما به جای درس گرفتن و جبران، اشتباهات خود را در بوق و کرنا کنید و سند رسوایی‌ را به جای افتخار بر سر دست بگیرید. بزنگاه‌های دشوارتری در پیش است. ساده‌ترین‌اش انتخاباتی که یک سال دیگر از راه می‌رسد. آنجا که هزاران نفر نامزد ورود به خانه ملت می‌شوند و در هزاران نقطه کشور، در هزاران گردهم‌آیی و سخنرانی، هربار انگشتی به اجازه بالا می‌رود و از تکلیف محصورین می‌پرسد، یا زمزمه «یاحسین»ی به گوش می‌رسد. حتی می‌شود به سادگی به مجلسی فکر کرد که شاید هنوز هم بیشتر از یک «علی مطهری» نداشته باشد، اما ای بسا این بار دیگر ده‌ها عربده‌جوی در آن پیدا نشوند که به موقع عربده بکشند و صدای ملت را حتی در خانه ملت خفه کنند. آن وقت دیگر بعید است این چرخ لنگ باز هم دوام بیاورد!

http://j.mp/GASQd7

No comments:

Post a Comment