خسرو - شرکت در انتخابات آینده برای اصلاحطلبان یک موقعیت پارادوکسیال است. در یک طرف بیعملی سیاسی قرار دارد و در طرف دیگر احتمال اینکه مشارکت، هیزم آتش دیگران شود. این سوالی است که عموم اصلاحطلبان به دنبال پاسخش هستند: «چه باید کرد که ضمن حضور در انتخابات، مورد سوء استفاده نیز واقع نشد؟»
پاسخ ساده و رهاییبخش، تلاش برای قانع کردن آقای خاتمی برای حضور در انتخابات است. در واقع از خاتمی خواسته میشود مسوولیت فراموش کردن شهیدان و اسیران جنبش را بر عهده گرفته و با آمدنش به بقیه مجوز کنش سیاسی مطلوب بدهد چون در حضور او تکلیف مشخص است. نکته مغفول اینجاست که خاتمی همین حالا هم از اینکه در حصر و حبس نیست باید به صدها نفر پاسخگو باشد. با شناختی که از او داریم و به ویژه تمایل بیاندازهاش به تنزهطلبی، حضور او به عنوان یک کاندیدا و کشیدن بار گناه سایر اصلاح طلبان احتمالی نزدیک به صفر دارد. با این شرایط، سوال بهتر این است: با فرض کاندید نشدن خاتمی، چه باید کرد تا ضمن حضور در انتخابات، مورد سوء استفاده نیز واقع نشد؟
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه کرد که این دوره از انتخابات به دلیل تقابل درونی اصولگرایان، ویژگیهای متفاوتی دارد. شواهد فراوانی نشان میدهند مهمترین شرط احمدینژاد برای به راه نینداختن یک غایله بزرگ، بیطرفی و دخالت نکردن نهادهای غیرمسوول در انتخابات است. خواسته اصلی او یک رقابت منصفانه بین کاندیدای دولت و سایرین است و گروه مقابل نیز به خوبی میداند تنها راه خارج کردن او از ساختار قدرت، شکست دادن کاندیدای او در انتخابات است و چون اجرای انتخابات به عهده دولت است، اینکار با تقلب ممکن نخواهد بود. در نتیجه به علت ترس و مراقبت بالای این دو گروه از یکدیگر، به احتمال فراوان شاهد یکی از سالمترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی خواهیم بود. این نکتهای کلیدی در تعریف استراتژی درست برای اصلاح طلبان در انتخابات آینده است.
اگر اصلاحطلبان این حقیقت را بپذیرند که حضور یک رییسجمهور اصلاحطلب یا حتی معتدل به عنوان برنده انتخابات با شرایط حکومت و برنامههای جاریاش همخوانی ندارد، رای دادن به کاندیدای احتمالی مدعی اصلاحطلبی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته، انتخاب درستی نخواهد بود. رای دادن به کاندیدای دولت نیز پناه بردن به دامن فاشیسم از دست دیکتاتوری و در تضاد کامل با آرمانهای اصلاحطلبانه است. گزینههای باقیمانده، تحریم انتخابات یا انداختن رای سفید است که هر دو انفعالی، بیاثر و بارها رد شدهاند. با دانستن این موضوعات، حضور اصلاحطلبان در انتخابات نیاز به ابتکار و آزمودن روشهای جدید دارد.
به عنوان پیشنهاد، کاری که اصلاح طلبان میتوانند دنبال کنند و در نگاه اول قابلیت تبدیل شدن به یک موج سراسری را دارد درخواست از مردم برای نوشتن نام میرحسین موسوی در برگههای رای است. در شرایط معمولی، آرای اینچنینی باطل میشوند و یا با تفاهم بین ناظرین، به حساب دیگران نوشته میشود اما در این انتخابات، اولا تعدد کاندیداها مانع از انجام ساده چنین توافقاتی است و ثانیا همه طرفهای انتخابات میدانند دولت به دنبال بهانهای خواهد بود تا در صورت لزوم نتیجه انتخابات را زیر سوال برده و رسوایی به راه اندازد. این شرایط، سرپوش گذاشتن و رفع و رجوع کمهزینه آرای میرحسین را غیرممکن خواهد کرد.
در واقع رای بالای پنج میلیون به میرحسین، بهترین زمینه را برای تضعیف هر دو طرف فراهم میکند و هیچ کس امکان سوء استفاده از آن را نخواهد داشت. این رایها اگر چه ابطال میشوند اما حقانیت و زندگی جنبش سبز را بهتر از هر محکی اثبات خواهند کرد. در نهایت مگر جز این است که رییس جمهور قانونی ایران از نگاه اصلاحطلبان میرحسین موسوی باید میبود پس رای دادن به او پای فشردن بر حق غصب شده ملت در انتخابات گذشته و تداوم سنت اصلاح طلبی است.
No comments:
Post a Comment