کرمانشاه یک میدان معروفی دارد به نام «میدان مصدق». احتمالا در کنار «گاراژ»، معروفترین میادین شهر هستند که از هرکجای شهر اگر بخواهند به آدرسی در مرکز شهر اشاره کنند حتما نامی هم از «مصدق» میبرند. خلاصه میدان مصدق برای خودش در کرمانشاه برو و بیایی دارد، اما واقعیت این است که نام رسمی این میدان «مدرس» است. باور کردن این مساله کمی دشوار است اما حتی بخش عمدهای از ساکنان شهر و اهالی محل هم از این حقیقت بیاطلاع هستند. کسی به تابلوی کوچک و سفیدرنگ «میدان مدرس» توجهی نمیکند. یعنی حتی هنگامی که قرار است نشانیهای رسمی اعلام شود از نام «میدان مصدق» استفاده میشود. (گوگل کنید+) در ویکیپدیای فارسی هم برای دادن نشانی به نام «میدان مصدق» اشاره میشود.(+) مثلا گروهی در همین تهران هم هنوز به «خیابان مطهری» میگویند «تخت طاووس». به «میدان امام خمینی» میگویند «توپخانه» و نظایر آن. اسامی قدیم محلات بوده که سالهای سال تکرار شده و تغییرش به این سادگی ممکن نیست. اما مساله عجیب و غریب در مورد میدان مصدق کرمانشاه برای من همیشه این بوده که «در کدام دوره نام رسمی این میدان مصدق بوده است»؟!
میدانیم که محمدرضاشاه پهلوی تا آخر عمر چشم دیدن مصدق را نداشت. در «پاسخ به تاریخ» تنها بخشی از بغض و کینهای از او یاد میکند. پس غیرممکن است که در دوران پهلوی نام میدان مصدق بوده باشد. پس از انقلاب هم که اوضاع برای مصدقیها بدتر شد که بهتر نشد. حضرت آیتالله خلخالی کینهتوزی به مصدق را به جایی رسانده بود که میگفت «مصدق اصلا ختنه نشده بود»! خلاصه ادبیات و عرف رسمی جمهوری اسلامی هم هیچ گاه به گونهای نبوده که بخواهند میدانی را به اسم مصدق نامگزاری کنند. پس معمای عجیب «میدان مصدق» کرمانشاه باید همینجور باقی بماند.
البته من به صورت پراکنده و غیر رسمی شنیدم که گویا با پیروزی انقلاب و سقوط رژیم پهلوی، در همان چند ماهی که کشور در یک تعلیق نسبی و دوران گذار قرار داشت، اهالی محل به صورت «خودجوش»(!) نام میدان را مصدق میگذارند. بعدها هم که نام رسمی «مدرس» اعلام میشود کسی توجهی نمیکند و مصدق، نه از مسیر بخشنامههای حکومتی و دستورالعملهای دولتی، که از دهلیز قلبهای توده مردمی که گمان میرفت بعد از 25 سال او را فراموش کردهاند بار دیگر به خیابانهای شهر بازگشت و ماندگار شد.
چند وقت پیش، دکتر مردیها هم به صف نخبگانی پیوست که نسخه «لزوم شکستن اسطوره مصدق» را برای درمان دردهای جامعه میپیچند. (اینجا+) من اینجا با ایشان و دیگر صاحبنظرانی که با منش و روش دکتر مصدق اختلاف سلیقه سیاسی دارند بحثی ندارم. هرچیز به جای خود. اما گمان میکنم اساس این ادعا نشان میدهد که این دوستان اساسا با مفهوم واژه «اسطوره» که به سادگی بر زبان میآورند آشنایی ندارند. اسطوره، مقام حکومتی و نشان افتخار دولتی نیست که شما تصمیم بگیرید امروز به سینه کسی بیاویزید و دیگری تصمیم بگیرد پس بگیرد. اسطورهها به طرز پیچیدهای از دل جامعه بیرون میزنند. اگر 25 سال تخریب مصدق و تحریف کودتای 28 مرداد به نام «انقلاب شاه و مردم» و 35 سال تخریب مصدق از جانب تریبونی که به دست هوادارن آیتالله کاشانی افتاده است نتوانسته اسطوره مصدق را تخریب کند، بعید میدانم اراده امثال دکتر مردیها هم در این مورد چندان اثرگزار باشد.
No comments:
Post a Comment