«یکی از سناریوهای موجود در میان اپوزیسیون این است که با توجه به شرایط بحرانی ایران و منطقه، برخی با طرح دفاع از مصالح ملی خواهان شرکت در انتخابات و حمایت از روحانی یا عارف به عنوان نامزدهای کارآمدتر و کمخطرتر هستند. این سناریو فرصتهای بدست آمده در زمان انتخابات را غنیمت میشمرد و طرفداران این سناریو حتی امیدوارند که پیروزی احتمالی را نیز نصیب خود کنند. استدلال این دسته از طرفداران شرکت در انتخابات شبیه قماربازی است که گرچه مرتباَ میبازد، اما باز خواهان بازی جدید بوده و حتی امید به برد دارد». (رضا علیجانی – 17 خرداد 1392 – نشست «ما و انتخابات»)
نظر آقای علیجانی که گویا است. اما تا به اینجای کار من گمان میکنم که این رویکرد انتخاباتی، صرفا با برچسب «قماربازی» قابل رد و تخطئه نیست. به هر حال هر شهروندی حق دارد به شیوه خودش سهم اجتماعی خودش را ایفا کند و شاید گروهی از شهروندان بخواهند تن به «قمار» هم بدهند. مشکلی اگر وجود داشته باشد، مساله منبع تامین هزینههای این قمار است و نه نفس قمار!
* * *
«نکته مهمتر که غفلت از آن بسیار زیانبار است این است که اصلاحطلبان نباید اعتبار افتخارآمیز گذشته خود که مخالفان ناگزیر از اعتراف به آن شدند را با حرکتی نسنجیده مخدوش کنند. مخالفان با همه هنر مهندسی که در انتخابات سال هشتاد و هشت بکار بستند ناگزیر شدند نزدیک به پانزده میلیون رای را برای اصلاحطلبان بپذیرند و امروز مهندسی بر این اساس پیش میرود که نه تنها اصلاحطلبان پیروز انتخابات نباشند بلکه اعتبار گذشته خود را نیز از دست بدهند». (علیاکبر موسوی خوئینیها – در دیدار با حامیان ائتلاف عارف / روحانی)
تعبیری که من برای انتقال همین پیام دارم «استفاده از ابزار انتخابات برای حذف رقیب غیرانتخاباتی» است. در یادداشت «خیانت به امید» نوشتم که جناح اقتدارگرا حکومت یکپارچه خود را در جریان کودتای 88 تثبیت کرده است و بیش از این نمیتواند دستاوردی انتخاباتی داشته باشد. پس تنها هدف «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» میتواند ضربه زدن به جبهه گسترده دموکراسیخواهی است که پس از رد صلاحیت هاشمی اصلا در عرصه انتخابات حضور ندارد!
* * *
«به احترام روحانی و عارف و مسجدجامعی از تحریم سخن نمیگویم. من خودم رأی نمیدهم اما دیگران را دعوت به رأی ندادن نمیکنم». (مصطفی تاجزاده در دیدار با همسرش)
به نظرم آقای تاجزاده لزوم رد منطق «بخشش از کیسه خلیفه» را به خوبی درک کرده است. ایشان نمیخواهد رای بدهد، رای خودش را در کیسه خودش نگه میدارد. اما لزومی هم نمیبیند که بخواهد دم از تحریم بزند و با خاصه خرجی حق دیگران برای رای دادن را هم مخدوش کند. شاید حتی رای ندادن تاجزاده هم نوعی قمار باشد، اما حداقلش این است که تاجزاده این قمار را فقط از کیسه رای خودش انجام داده است. نمونه دیگر این رفتار «اخلاقی» را اگر میخواهید به یاد بیاورید، مراجعه کنید به شیوه رای دادن سیدمحمد خاتمی در جریان انتخابات مجلس قبلی. جایی که آقای خاتمی خودش میخواست رای بدهد اما نمیخواست مدعی حضور جریان اصلاحات در انتخابات باشد. پس وقتی توافق حاصل شد که اصلاحطلبان نمایندهای ندارند، ایشان آرام و بیسر و صدا رفتند و تک رای خودشان را به صندوق انداختند. (هرچند بعدا یک عدهای تفاوت میان این تصمیم شخصی با یک پیمانشکنی جمعی را نادیده گرفتند) در توضیح بیشتر تفاوت میان تکرایهایی که به صندوق میاندازیم با رویکرد حضور یک جریان، پیشنهاد میکنم مراجعه کنید به یادداشت «در باب مشروعیت و رویکرد نادرست رسانهای به آن»
حالا مقایسه کنید با دوستانی که برای رای دادن به عارف یا روحانی از کیسه «جنبش سبز»، یا «جریان اصلاحات» خرج میکنند. دیروز دیدم گروهی که ابداع کننده طرح «سلام» به میرحسین موسوی بودند زیر تصویر رهبران در حصر جنبش از ائتلاف عارف و روحانی سخن گفته بودند. من در حیرت هستم که میرحسین موسوی چه رابطهای میتواند با شخصی داشته باشد که افتخار میکند در طول این چهار سال درد دلهایش را مخفیانه در گوش حداد عادل زمزمه میکرده است!
پوسترهای خاتمی در کنار روحانی یا خاتمی در کنار عارف که در تمام کشور به چشم میخورد. دوست دیگری که البته معلوم نبود چرا نمیتوانست حرفش را مستقیم بزند و با وامگیری از ادبیات کیهان از ضمیر «بعضی» استفاده میکرد میگفت «بعضی از رای دادن به هاشمی دفاع میکنند اما از رای دادن به گزینه هاشمی انتقاد میکنند». من دچار این شگفتی شدم که این عزیزان حتی یک لحظه هم نمیخواهند تردید کنند که این وکالت تامالاختیار را چطور از آقای هاشمی دریافت کردهاند که گزینه او در انتخابات را معرفی میکنند؟ هاشمی خودش زبان ندارد که بگوید «مردم به فلانی رای بدهید؟» چطور این دوستان ما به خودشان حق میدهند که به دلیل رابطه نسبتا خوب آقای روحانی با هاشمی ادعا کنند که روحانی گزینه هاشمی است، اما مثلا به روی خودشان نیاورند که در همین انتخابات شخص دیگری هم وجود دارد که هشت سال تمام وزیر هاشمی بوده؟
* * *
«سناریو دیگر بر این باور است که آیتالله خامنهای اصلاحطلبان را از صحنه سیاسی ایران بیرون رانده و این انتخابات نیز از پیش مهندسی شده است و نظام آمادگی پرداخت هزینهها را نیز دارد. طرفداران سناریوی دوم میگویند که باید پیام رد صلاحیت رفسنجانی را بدرستی تحلیل کرد زیرا نظام امکان تحرک در بالا و پایین را از اپوزیسیون گرفته است. باور گروه دوم این است که روحانی و عارف در ردههای پایینی انتخابات خواهند بود و شاید پنجم و ششم شوند. زیرا امکان ایجاد سونامی انتخاباتی برای این دو نفر ناممکن است و شواهد واقعی نیز نشان میدهند که این دو نامزد در بسیاری از شهرها و حتی مراکز استانها فاقد ستاد انتخاباتی هستند». (رضا علیجانی – همان)
آقای علیجانی در نهایت اعلام کردهاند که با این گروه دوم احساس همدلی دارند. نتیجه اینکه بنده هم باید بگویم که با آقای علیجانی همدل هستم. با اتفاقاتی هم که پس از به تعویق افتادن چندین باره اعلام نتیجه ائتلاف روحانی و عارف رخ داد تقریبا میتوان دریافت که آقایان هاشمی و خاتمی هم حاضر نیستند تمام قد در این صحنه از پیش طراحی شده آبروی خود را به قمار بگذارند. البته کم نیستند دوستانی که یا به دروغ، یا به دلیل هیجاناتی که چشمان منطقشان را میبندد یک سری تعارفات معمول و از سر ادب خاتمی را در تمجید از لزوم شرکت در انتخابات و واقعنگری و عقلانیت و ترجیح ائتلاف به تکروی و اختلاف را گذاشتهاند پای «حمایت رسمی خاتمی از ائتلاف». (آن هم ائتلافی که هنوز نماینده نهاییاش معرفی نشده!)
در هر صورت، این انتخابات میآید و میرود و تا اعلام نتایج آن هم نباید بیش از یک هفته فاصله داشته باشیم. من سه رویکرد متفاوت برای حضور در انتخابات قایل هستم که در یادداشتی جداگانه منتشر خواهم کرد. اما اگر رویگرد «قماربازی» را هم بخواهیم به این سه رویکرد معمول اضافه کنیم، آن وقت اخلاق انسانی و اجتماعی حکم میکند که دستکم در هنگام قمار، از کیسه خودمان خرج کنیم، نه از آبرو و اعتباری که محصول یک جماعت بزرگ است و بسیاری از این جماعت صریح و مستقیم مخالفتشان را با این هزینه اعلام کردهاند.
پینوشت:
آیا ضروری است که برای هزارمین بار تکرار کنم که من قطعا در این انتخابات شرکت میکنم و تک رای خودم را به صندوق میاندازم؟
No comments:
Post a Comment