از تعاریف رسمی و اختلافات احتمالی بر سر موضوع «نژادپرستی» دقیقا اطلاع ندارم، اما به شخصه اعتقاد دارم هرگونه تمایزگزاری میان انسانها صرفا بر پایه اصل و نسب و ریشههای آبا و اجدادیشان به نوعی رنگ و بویی از نژادپرستی دارد. هیچ لزومی ندارد این مرزبندیها به تبعات حقوقی خاصی منجر شود. همینکه میان دو شهروند عادی، صرفا بابت ریشههای آبا و اجدادی یک تفاوت و خطکشی قایل شویم، همچنان حامل نطفههایی از نژادپرستی هستیم. دستکم من اینگونه فکر میکنم.
شنبه این هفته، «عید غدیر»، از مجموعه اعیاد مذهبی شیعیان بود. بنابر یک سنت قدیمی میان ایرانیان، «سادات»، یعنی همانانی که ریشههای آبا و اجدادیشان به فرزندان علی و فاطمه بازمیگردد، در این عید به دیگران عیدی و شیرینی میدهند. گویی سالگرد رویدادی که بنابر روایت شیعیان، پیامبر اسلام، علی را به امامت و جانشینی خود برگزید، به نوعی یک جشن و میراث خانوادگی برای تمامی فرزندان او محسوب میشود که در آن باید به دیگران چشم روشنی بدهند. موضوع اصلی برای من خود عید و یا جشن شیرینی خوران آن نیست، اساس تداوم مرزبندی «سادات و غیر سادات» در قرن 21 است که من را شگفتزده میکند! یعنی یک عده از مردم آشکارا یک ویژگی متمایزکننده نسبت به دیگران دارند که ابدا اکتسابی نیست و صرفا به ریشه آبا و اجدادیشان باز میگردد.
حتی اگر بخواهیم ادعاهای عجیب و غریبی که در مورد سادات میشود (مثلا سن یائسگی زنان سیده) را هم نادیده بگیریم، باز هم نشانههای عینیتری در تبعات انتقال این شیوه از «عصبیت قبیلهای» به قرون جدید قابل مشاهده است. مثلا در اثبات سید بودن یا نبودن افراد دستگاه عریض و طویلی مشغول فعالیت هستند و حتی گویا شاخهای از علوم حوزههای علمیه به این مسئله اختصاص یافته و اگر اشتباه نکنم این پیشوند باید به عنوان بخشی از اسم سادات در شناسنامههای رسمی آنان نیز درج شود. مسئله در کلیت جامعه آنقدر جدی و فراگیر است که روایت نسبتا مورد توافقی وجود دارد که بخشی از آرای خیرهکننده «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات سال 76 را مرهون عمامه سیاهرنگ او میداند. (یعنی بخشهایی از جامعه این برتری ذاتی را آنچنان پر اهمیت میدانند که در سرنوشتسازترین انتخابهای خود نیز آن را لحاظ کنند)
شاید اگر گروهی بخواهند از منظر دروندینی به این مسئله بپردازند، بر روی انتقاد مداوم قرآن از شیوه عصبیت کفار یا یهودیان عصر جاهلیت در ارجاع همهچیز به ریشههای قومی و اجدادی خود دست بگذارند. با این حال من قصد ورود به این بحث را ندارم و تنها میخواهم تلنگری بزنم که مظاهر نژادپرستی، لزوما به تحقیر و تمسخر برخی اقوام داخلی یا مهاجرین خارجی خلاصه نمیشود. بلکه استقبال عمومی و رسمی از جشن ویژه سادات هم مصداق بارزی است از تمایزگزاریهای نژادی.
http://adf.ly/1587888/whostheadmin
No comments:
Post a Comment