سردار اسماعیل احمدیمقدم، اعلام کرده است که «تجاوز به عنف در امنترین منطقه اروپا 40 برابر ایران است». البته جناب فرمانده نیروی انتظامی، وضعیت وخامتبار این «امنترین منطقه اروپا» را به صورت مفصلتری هم تشریح کردهاند: «موضوع وقوع تجاوز به عنف در امنترین منطقه اروپا 40 برابر ایران و وقوع قتل هم 10 برابر ایران است؛ در این منطقه بعد از ساعت 7 بعدازظهر مغازهها و از ساعت 10 شب به بعد درب آپارتمانها قفل میشود و دیگر کسی اجازه ورود به آپارتمانها را ندارد این درحالی است که بسیاری از رستورانهای ما ناراحتند که چرا به آنها اجازه فعالیت در ساعت 2 نیمه شب داده نمیشود». (+)
من نمیدانم این «امنترین منطقه اروپا» دقیقا کجا است؛ اما به نظر میرسد بنابر ادعای جناب سردار، اگر در «امنترین منطقه اروپا» مغازهها ناچار هستند به دلیل ناامنی از 7 بعد از ظهر تعطیل کنند، پس در هیچ کجای اروپا مغازهای بعد از ساعت 7 بعد از ظهر باز نیست! راستش را بخواهید من تا به حال به اروپا سفر نکردهام و گمان میکنم اگر بنده و سردار احمدیمقدم 200 سال زودتر به دنیا میآمدیم اصلا بعید نبود که روایت ایشان را بپذیرم و گمان کنم اروپا به واقع سرزمین مخوفی است که مردم ناچار هستند با تاریک شدن هوا از ترس متجاوزین به خانههایشان پناه ببرند؛ اما گمان میکنم زندگی در قرن 21 و وجود رسانههای گسترده و حتی انبوهی از فیلمهای اروپایی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود، عملا باورپذیری ادعای جناب سردار را غیر ممکن کرده است.
ضمن اینکه من چند شب پیش در یکی از پربینندهترین بخشهای خبری سیما شنیدم که با آب و تاب خبر میدادند که در آمریکا، یک زن سیاهپوست با صاحب یک فروشگاه دعوایش شده و از پلیس بیانصاف آمریکا هم برای مدت 10 سال او را از مراجعه به آن فروشگاه محروم کرده است. بعد به خودم میگویم وقتی بخشهای خبری سیما اینقدر برای مظلومیت این زن سیاهپوست آمریکایی دل میسوزانند، آیا ممکن است وقایعی همچون تجاوز دستهجمعی (شبیه آنچه در خمینیشهر+ و گلستان+ رخ داد) در اروپا رخ بدهد و تا یک هفته موضوع بحث و تفسیر تمام شبکههای خبری سیما نشود؟ بعید میدانم. به نظرم دلیل تاکید جناب سردار بر روی آمار بالای تجاوز در جهان غرب باید چیز دیگری باشد!
* * *
به تازگی کتابی در فرانسه منتشر شده است به نام «حرمسرا». کتاب به روایت جنسی قذافی و آنچه «بردهداری جنسی» میخواند پرداخته است. در بخشی از گزارش سایت خبری بی.بی.سی در مورد این کتاب میخوانیم: «(آنیک کوژان، نویسنده کتاب) در طرابلس، پایتخت این کشور، همزمان با نوشتن گزارشهایی برای روزنامه لوموند، مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود. این روزنامهنگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد، یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: غیبت زنان. او که از طریق تصاویر و فیلمهایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر میشد، دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره، پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند، دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند. همکاران این روزنامهنگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز میگشتند به او میگفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی، هیچ زن مبارزی را نمیدیدند. چرا زنان لیبی خود را مخفی میکردند؟ یا به عبارت بهتر چرا این زنان مخفی نگاه داشته میشدند؟ . . . ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی میکرد، به او موضوعی جزییتر و در عین حال جالبتر برای تحقیق داد: تجاوز! ... آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار میگیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض، تجاوز کنند و سپس او را بکشند. در واقع تجاوز، حربهای شده بود برای سرکوب زنان، یعنی نیمی از معترضان». (اینجا+)
پینوشت:
به تازگی و در جریان بحث در مورد یکی از یادداشتهای وبلاگ، یکی از دوستان منتقدِ «آزادی بیان» در تشریح وضعیت وخامتبار غرب نوشته بود «پس آمار وحشتناک تجاوزات چه؟» (اینجا+) من دقیقا نمیدانم در ذهن این دوستان دارند چه چیزهای جدیدی فرو میکنند!
http://adf.ly/1587888/whostheadmin
No comments:
Post a Comment