معرفی:
عنوان: چگونه سارتربخوانیم
نویسنده: رابرت برناسکونی
ترجمه: نادر فتورهچی و علیرضا علیخانی فرد
ناشر: رخداد نو
نوبت چاپ: ۱۳۹۰
۱۳۶ صفحه، ۳۳۰۰ تومان
راحله کاشانی - از خصوصیات جهان مدرن این است که سعی میکند موضوعات را برای عامه مردم قابل فهم کند. مجموعههای بسیاری منتشر میشوند که هدفشان دقیقاً همین است که به کسی که اصلاً با موضوع آشنا نیست ایدهای کلی بدهد درباره اینکه مکانیک کوانتمی و سرطان و اینترنت و ویتگنشتاین و حسابداری و منطق و غیره چیست. این کتابهای کوچک را متخصصان به زبانی ساده مینویسند و برای ترجمهشان به فارسی آشنایی مقدماتی با زبان مبدا (معمولاً انگلیسی) و آشنایی اندکی با موضوع (در حد دانستن اصطلاحات ابتدایی) کفایت میکند. با توجه به این موضوعات بود که وقتی یکی از دوستان که از علاقه اینجانب به سارتر خبر داشت ترجمه فارسی یکی از این کتابهای مقدماتی را برایم هدیه آورد انتظار داشتم ساعتی را با لذت مشغول متن خوبی باشم و چیزهایی یاد بگیرم درباره فیلسوفی که رمان و نمایشنامه هم مینوشت و با اشغالگران نازی جنگید و نوبل ادبیات را رد کرد و همراه با راسل دولت امریکا را در جلساتی نمادین در مورد جنایات جنگ ویتنام محاکمه کرد. انتظارم به سرخوردگی عمیقی انجامید. در این نقد به طور عمده به ترجمه مقدمهٔ کتاب خواهیم نگریست.
* صفحات 1 و 2 از متن اصلی: نویسنده میگوید که اگرچه سارتر میتوانست زیبا بنویسد، ولی نوشتههایش همیشه زیبا نبود. با این حال، از آن رو که سارتر بیوقفه مینوشت، انتخاب ده قطعه زیبا از او مسلماً سخت نیست، اما این کار فایده قابل توجهی هم برای فهم سارتر ندارد. به قول مترجمان: «این امر، خواننده را به کانون تفکرات سارتر نخواهد برد: در انتهای فصل اول فقط یاد خواهیم گرفت که چگونه سارتر بخوانیم.» (ص. ۱۲)
به باور این نقدنویس، جملهای که نقل شد پس از نشانه دونقطه (:) نامفهوم شده است: انتخاب ده قطعه از سارتر، «خواننده را به کانون تفکرات سارتر نخواهد برد»؛ قبول. اما با توجه به اینکه اصلاً هدف کتاب که از عنوانش هم پیدا است این است که به ما یاد بدهد چگونه سارتر بخوانیم، موفقیت بزرگی خواهد بود که خیلی زود (یعنی «در انتهای فصل اول») یاد بگیریم که چگونه سارتر بخوانیم! پس نهایتا علت مخالفت نویسنده با انتخاب ده قطعه زیبا چیست؟ مجبور شدم به اصل انگلیسی نگاه کنم که میگوید:
but that would not take one to the heart of his thinking: at the end of the volume one would be no closer to having learned how to read Sartre.
انگلیسی آسانی است. نویسنده بعد از دونقطه میگوید: «با اتخاذ آن شیوه (یعنی انتخاب ده قطعه زیبا از سارتر)، شخص در پایان این کتاب اصلاً به یادگرفتن چگونگی خواندن سارتر نزدیکتر نخواهد بود». گمانهزنی درباره اینکه «این مجلد/کتاب» چگونه در ترجمه تبدیل شده است به «فصل اول» جالب است. جالبتر این است که مترجمان نه فقط فعل اصلی جمله را به نقیضش برگرداندهاند، بلکه اصلاً ترجمهٔ ایشان از این جمله، نویسنده را شخصی با ذهنی آشفته جلوه میدهد.
* نویسنده در توضیح روش کارش در کتاب (که عبارت است از توضیح بخشهایی از سارتر که در اوایل هر فصل نقل میشود) میگوید که سارتر اصولاً اهل این نبود که مستقیماً برود سراغ اصل مطلب و حرفش را در پانصد کلمه بگوید. به این علت است که انتخاب قطعاتی از سارتر بدون کوتاهسازی ممکن نبوده است:
That is why the selection of the extracts has not been possible without the use of ellipses.
ترجمه مترجمان محترم از این جمله معنای روشنی ندارد: «از این روست که بدون استفاده از روش "حذف به قرینه"، انتخاب گزیدهای از نوشتههای او ممکن نیست.» (ص ۱۲) حذف به قرینه، اگر هم نوعی «روش» باشد، چیزی است که شخص نویسنده (سارتر) بهکار میبرد نه کسی که دارد منتخباتی از آثار نویسندهای فراهم میکند! بهعلاوه، در فصل اول، که حاوی بخشی از رمان تهوع است، نویسنده کتاب در هشت مورد متن را کوتاه کرده همه این موارد را با علامت آشنای [...] مشخص کرده است، اما در ترجمه فارسی (صفحات ۱۷ و ۱۸)، مترجمان اصلا و ابدا از این نشانهها یا هیچ نشانه دیگری مبنی بر کاربرد «روش حذف به قرینه» استفاده نکردهاند.
* یک صفحه بعد در متن فارسی میخوانیم: «... مجموعه داستانْ کوتاههای او از جمله "دیوار" و نیز رمان "تهوع" که هر دو در ۱۹۳۰ به چاپ رسیدند را میتوان از جمله شاهکارهای تاریخ ادبیات دانست». شاید شما هم مثل نقدنویس در ذهنتان اینطور جا گرفته بود که تهوع در اواخر دهه سی و کمی قبل از جنگ دوم جهانی منتشر شده است. خواندن را که ادامه بدهیم، در ص ۱۸ میرسیم به: «هرچند سارتر تا قبل از بهار ۱۹۳۸ "تهوع" را به چاپ نرساند...»! که با چیزی که قبلاً دیدیم در تناقض است. برای حکمیت بین این دو حکم ناسازگار، نگاهی میاندازیم به گاهشمار انتهای کتاب (ص ۱۲۴ متن فارسی) که میگوید رمان در ۱۹۳۸ و مجموعهی داستانهای کوتاه در ۱۹۳۹ منتشر شده. علت اشتباه در ترجمه جمله اول چه بود؟ متن انگلیسی، ص. 2 را ببینیم:
…both of which were published in the 1930s,…
که یعنی هر دو در دههٔ ۱۹۳۰ منتشر شدهاند. آیا مترجمان، «the 1930s» را «1930» خواندهاند؟
* حال که در بحث گاهشمار هستیم حیف است به مورد جالبی اشاره نکنیم. در متن فارسی (ص ۱۲۶) میخوانیم: «در تریبون آزادی که راسل از او برای سخنرانی بر علیه سیاستهای امریکا در ویتنام دعوت کرده بود، شرکت کرد». به خود میگوییم که لابد این «سخنرانی» در «تریبون آزاد» بر ضد «سیاستهای امریکا» خیلی مهم بوده که در گاهشمار آمده. جریان چیست؟ به متن اصلی نگاه میکنیم، و میبینیم که چهار سطر در مورد وقایع این سال ترجمه نشده است، لابد به تشخیص مترجمان در قیاس با این «سخنرانی» چندان مهم نبوده. اما، جهت اطلاع، در مورد راسل، جمله در متن اصلی چنین است:
Takes part at Bertrand Russell's invitation in an international tribunal to address US war crimes in Vietnam.
که یعنی: «به دعوت برتراند راسل در محکمهای بینالمللی برای پرداختن به جنایات جنگی امریکا در ویتنام، شرکت میکند». سخنرانی؟ سیاستها؟ تریبون آزاد؟ بگذریم!
* در صفحهٔ ۱۴ از ترجمه فارسی میخوانیم: «در جهان سرمایهداری، غالباً از او با موضع پوزشگرایانه در قبال حکومتهای ستمگر یاد میشود». نظرها در مورد اصول ترجمه مختلف است. نظر اینجانب این است که اگر جملهای در ترجمه معنا ندهد، احتمالاً یک جای کار میلنگد. واقعاً «موضع پوزشگرایانه» یعنی چه؟ آیا در جهان سرمایهداری معتقدند که سارتر از حکومتهای ستمگر معذرتخواهی میکرده است؟ اجازه بدهید متن اصلی را نگاه کنیم تا هم معنای جمله روشن بشود و هم ببینیم که ترجمه جای دیگر از جمله هم کاملاً آزاد است:
In the so-called First World of affluent nations he is often presented as an apologist for oppressive regimes. (p.4)
پیشنهاد اینجانب برای ترجمه: «در بهاصطلاح جهان اولِ ملتهای مرفه، او را اغلب مدافع حکومتهای ستمگر معرفی میکنند».
* تا اینجا فقط به ترجمه مقدمه پرداختهایم ولی احتمالا همین اندازه هم از حوصله این صفحات بیرون است. در مجالی بیشتر، به فصل اول میپرداختیم که حاوی بخشهایی از رمان تهوع است. فقط به دو نمونه اشاره میکنیم. مترجمان، «The word Absurdity» را که درباره یک واژه است، به «پوچی لغات» برگرداندهاند (ص ۱۷) و جمله کلیدی «The essential thing is contingency» را به «ماهیت یک امر اتفاقی است» (ص ۱۸) ترجمه کردهاند. تراژیک است که در ترجمه کتابی درباره سارتر چنین برخوردی با رمان تهوع بشود. تراژیکتر آنکه سالها است که ترجمه فارسی این رمان در بازار هست (کار امیر جلالالدین اعلم، چاپ یازدهم، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۹)، و مترجمان و ویراستاران لازم ندانستهاند که به آن نگاهی کنند و شک کنند که شاید ترجمهٔ عباراتی که نقل کردیم چیزی شبیه به آنی است که آقای اعلم در صفحات ۲۴۱ و ۲۴۴ ترجمهٔ تهوع نوشتهاند: «کلمهٔ پوچی» و «امر عمده، همان امکان است».
* با پیشنهادی نقدم را به پایان میرسانم. در ترجمه فارسی، صفحه ۱۲۹ ، با عنوان «چند پیشنهاد برای مطالعهی بیشتر»، به این صورت شروع میشود:
The best source for understanding Sartre 's life is a trilogy of autobiographical volumes by his lifelong companion Simone de Beauvoir: …
نه، اشتباه نکردید: این جمله در ترجمهٔ فارسی آمده است! مترجمان بیش از سه صفحه از متن را اصلاً ترجمه نکردهاند و کلا همان جملات انگلیسی را، بی هیچ توضیحی، آوردهاند. با توجه به سادگی متن کتاب و میزان دقت مترجمان در ترجمه، پیشنهاد میکنم ناشر محترم کاری را که برای این صفحات کردهاند به کل کتاب تعمیم بدهند و متن کامل انگلیسی را در اختیار خوانندگان قرار بدهند. به این ترتیب هم انگلیسی خوانندگان بهتر میشود و هم در هزینههای ترجمه و حروفچینی صرفهجویی میشود.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
http://adf.ly/1587888/whostheadmin
No comments:
Post a Comment