Sunday, November 24, 2013
یادداشت وارده: «بازندگانِ توافق»
Saturday, November 23, 2013
یادداشت وارده: «صد روز بعد»
یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
میگویند ملانصرالدین را دیدند که شبانه در کوچه خم شده بود و دنبال چیزی میگشت.
پرسیدند: چه میکنی؟
گفت: دنبال کلید گم شدهام میگردم.
- کجا گم شده؟
- داخل خانه.
- پس چرا اینجا دنبالش هستی؟
- داخل خانه تاریک است. اینجا نور ماه هست و میشود همه جا را دید!
به نظر میرسد آقای روحانی و گروه همراهش، راه حل مشکلاتی که اغلب منشا داخلی دارند را در خارج جست و جو میکنند. اینکه دولت روحانی در پی یک برد سریع در مذاکرات هستهای است تا بتواند آن را به عنوان نتیجه تدبیر و اعتدال استفاده کند و احتمالا در پناه آن سروسامانی به وضع اقتصاد دهد قابل درک است. آنجایی که قابل قبول نیست فراموش کردن اصل وفاداری به عهدی است که با مردم بستهاند. مردمی که منشا قدرت و اختیارات امروز ایشان هستند و ارتباط مداوم با آنها، دنبال کردن خواستههایشان، محرم دانستن و صداقت در محضرشان و مراجعه به آنها برای حل هر مشکل، تنها راه موفقیت این دولت است.
خوب است ببینیم مذاکرات هستهای و شخصیت قهرمان گونه آقای ظریف که قرار است دستاورد بزرگ دولت روحانی را به ارمغان بیاورد در کجای معادله رابطه دولت و مردم است؟ سوال اول اینکه اگر همین اختیارات و امتیازات را آقای احمدینژاد و جلیلی داشتند امکان مصالحه نبود؟ آقای جلیلی نیز در دایره اختیارات خود عمل کرد و اگر دستاوردی نداشت شاید اصولا به دنبال دستاوردی جز خریدن زمان نبود. طرفداران اصلاحات که مدام در حال تشویق و تحسین آقای ظریف هستند نمیدانند که این افراد تنها صورت ظاهری ساختار دیپلماتیک نظام هستند و به تنهایی قادر به هیچ تغییری نخواهند بود؟ پس کار درست این است که اگر دیروز انتقادی میکردیم به روش و سیاست انتخاب شده نظام در پرونده هستهای میبود و اگر امروز تحسینی داریم به آن تغییر روش و سیاست نظام باشد و این نظام قاعدتا بیشتر در آقای خامنهای متجسم است تا آقای ظریف. نکته مهم تر اینکه «تغییر سیاست نظام» که شاه کلید حل پرونده هستهای است، دستاورد دولت روحانی نیست بلکه حاصل حضور هوشمندانه مردم در انتخابات و نه گفتن به «گفتمان مقاومت» است. این مردم بودند که حاکمیت را وادار به تغییر نظر و رفتار کردند و اگر دوباره هم گرهی قرار است باز شود مراجعه به آنها تنها راه آن خواهد بود.
با این نگاه، چرا باید آقای روحانی که خود را حقوقدان میخواند و بیشترین رای را از استان سیستان و بلوچستان گرفته است اعدام انتقام جویانه شانزده هموطن بلوچ را مسکوت بگذارد؟ اگر ایشان به اینکه مردم منبع قدرت ایشان هستند اعتقاد کامل داشت یا مانع از اجرای این حکم میشد یا این اقدام را محکوم میکرد و در مقام حافظ قانون اساسی این عمل ننگین را پیگیری مینمود.
اعدام «حبیب الله گلپریپور» و «شیرکو معارفی» چرا باید به سکوت برگزار میشد؟ کشتن برادران کرد ما و کاشتن بذر نفرت در بین قدیمیترین قوم ایرانی و بیعملی دولت تدبیر و امید را چگونه باید تعبیر کرد؟ مساله کردها نه فقط در مرزهای جغرافیایی ما که در کل دنیا باید مساله ایرانیان باشد. ما امید حضور و حمایت و درک خواستههای خلق کرد و سایر اقلیتها را از دولت منتخب داشتیم نه اینکه چنین اقدامات واپسگرایانه و مخربی از طرف قوه جنایت پیشه قضا انجام شود و دولت تماشاگر بماند.
از مسائل حقوق بشری که بگذریم، انفعال کامل در خصوص رفع حصر رهبران جنبش سبز مردم ایران را چگونه باید درک کرد؟ نمایندگان افراطی حاکمیت همه تریبونها از صدا و سیما تا نماز جمعه را برای حمله ناجوانردانه به این بزرگان محصور به کار میگیرند و ما باید دفاع از این رادمردان را از آقای علی مطهری انتظار بکشیم. وزیر اطلاعات دولت اعتدال، دبیر شورای امنیت ملی، وزیر دادگستری و شخص ریییس جمهور نباید موضع گیری کنند و حداقل این یاوه گویان را به قانون ارجاع دهند؟ این حد از بیعملی جز ناامیدی و یاس طرفدارن و انتخاب کنندگان نتیجه دیگری میتواند داشته باشد؟ راه حل این مشکل نیز مردم هستند، هر نهاد و فرد مسوولی را بین «آزادی حصر شدگان» و یا «دادن مجوز تجمع به طرفدارانشان» مخیر کنید تا ببینید که دشمنان مردم هم از قدرت آنها آگاهند.
از حاکمیت قانون که بگذریم، ادامه بدون تغییر طرح شکست خورده پرداخت مستقیم یارانهها چه مبنای علمی و اقتصادی دارد؟ طرحی که هر بار واریز مبالغ آن نیاز به قانون شکنی دارد و نتیجه آن تزریق سم به کالبد بیهوش اقتصاد است. من گفته آقای روحانی را که «اعتماد مردم به دولت مهمتر از نپرداختن یارانهها به دهکهای بالاست» چون ظاهرا از نظر ایشان شناسایی دهکهای بالا تنها با دزدی اطلاعات شهروندان از بانکها و تجسس در مورد دارایی آنها میسر است به شدت تحسین میکنم و به آن مفتخرم. اما آیا ایشان فکر کردهاند که با مراجعه و گفت و گوی مستقیم و صادقانه با مردم میشود کاری کرد که صف انصراف جلو بانکها تشکیل شود؟ در همه دنیا راه انداختن کمپینها تغییرات بزرگ را میسر میکند و سیاستمداران مردمی را در اجرای برنامهها توانمند میسازد. چرا مردم خود را دست کم میگیریم؟ از مردم خواهش کنید که داوطلبانه از دریافت یارانه به نفع گروههای محروم انصراف دهند، انصراف را تسهیل و تشویق و نشانه میهن دوستی و استغنا معرفی کنید و ببینید که نتیجه خواهید گرفت.
پیشبرد مذاکرات هستهای و کم کردن تنشها، ثبات نسبی اقتصاد و بازار، اصلاح امور اساتید و دانشجویان، به کار گماردن افراد شایسته در وزارت خانهها و بسیاری کارهای مثبت و مفید دیگر این صد روزه به جای خود مشکور است و فرصت نیز برای اصلاح و تمشیت امور باقیمانده وجود دارد با اینجال اگر صد روز اول دولت را بهار بدانیم، خارج بودن مردم از معادلات سال نکویی را نوید نمیدهد. با اینحال ما همراهان و منتقدان اصلاحات امیدوارانه به پیش رو مینگریم و وظیفه خود که تذکر و یادآوری است را انجام میدهیم به این دلیل که یکی از این مردم هستیم و آنها را شایسته زندگی در دنیای بهتری میدانیم.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.