فرض کنید خبری میشنوید مبنی بر احضار مسوولین وزارت آموزش و پرورش به دادگاه، یا احضار وزیر به مجلس. دلیل احضار را جویا میشوید و میگویند: در کتابهای درسی اسم محمدرضا پهلوی را در فهرست پادشاهان تاریخ ایران ذکر کردهاند! به نظرتان مسخره است؟ یا حتی غیرممکن؟ اگر بگویم این اتفاقی است که مشابه آن واقعا رخ داده چطور؟
از میان سلسلههای باستانی ایرانزمین، کمترین شواهد و یادگارها را از دوران «اشکانیان» در دست داریم. دلیلش آن است که ساسانیان، پس از روی کار آمدن سیاستی را در دستور کار قرار میدهند که تمامی نشانههای سلسله پیشین را نابود کنند. البته این اتفاق منحصر به فردی در تاریخ کشور ما نیست. تقریبا هر سلسله و دودمانی که بر سر کار میآمده تلاش داشته تا رد پای تاریخ پیش از خود را نابود کند، یا حداقل عناصر مخالف میل خود را از تاریخ پاک کند.
این در حالی است که برای مثال، اگر گذارتان به مسکو بیفتد، فقط در یک میدان «کراسنایا» (در ایران به میدان سرخ معروف است) رد پای چندین دوره تاریخی روسیه را در کنار همدیگر میبینید. ابتدا دوران تزارها که زمان ساخت میدان بوده. سپس دوران شوروی کمونیستی که علیرغم تمامی رفتارهای نادرستی که داشتند، نه تنها به میراث پادشاهان پیش از انقلاب تعدی نمیکنند، بلکه حتی نام میدان را هم تغییر نمیدهند. (چون نام میدان معنای «سرخ» هم میدهد، بسیاری به اشتباه گمان میکنند که این نام در دوران شوروی کمونیستی انتخاب شده. در حالی که نامی قدیمی است با قدمت نزدیک به ۵۰۰سال) حتی پس از فروپاشی شوروی هم کسی تیشه به دست نمیگیرد که آثار دوران لنین را از بین ببرد و مقبره او هم در همان میدان قرار دارد. بدین ترتیب امروز روسها میتوانند در این میدان نمایی بدون سانسور از تاریخ خود را ببینند. طبیعتا قضاوت در مورد چند و چون آن مساله دیگری است.
* * *
هفته گذشته، جنجالی بر سر انتشار نشریه «انجمن فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف» به پا شد. در نشریه مذکور، تصویری از «مریم قجر عضدانلو» (رجوی) منتشر شده بود به عنوان یکی از فارغالتحصیلان دانشگاه. واکنشها چنان شدید و سریع بود که کار به صدور بیانیه، پلمپ دفتر انجمن و حتی پلمپ چاپخانه کشیده شد. چرا؟ آیا نشریه مذکور به تبلیغ و تحصیل این چهره پرداخته بود؟ آیا نشریه مذکور، فراتر از اهداف خود وارد فعالیت سیاسی شده و علیه منافع ملی اقدام کرده بود؟ خیر. هیچ کدام نبود. تنها گناه انجمن این بود که کارش را درست و بی کم و کسر انجام داده!
شیوه صادقانه و بدون سانسور در ضبط و ثبت تاریخ در کشور ما هم بیسابقه نیست. اگر گذارتان به «موزه عبرت» بیفتد، اولین چیزی که نظر شما را جلب خواهد کرد، دیوار بسیار بلندی است پر شده از پلاکهایی با نام زندانیان سابق. فهرست کاملی از تمامی زندانیانی که گذارشان به این زندان دوران پهلوی افتاده است. نکته جالب اینکه هیچ گونه اعمال سلیقهای در انتشار این اسامی نشده است. از چپ و کمونیست و تودهای و فدایی و مجاهد، تا راست و مذهبی و موتلفه، اسم تمامی زندانیان به یک شکل و یک اندازه نوشته و ضبط شده است. اکثر کارکنان موزه هم از گروههای مذهبی هستند که سابقه زندانی شدن در همین زندان را دارند و اتفاقا روی این دیوار بدون سانسورشان خیلی هم مانور میدهند و بدان مباهات میکنند. حتی اگر همین روزها گذارتان به خانه هنرمندان تهران بیفتد، در نمایشگاه عکس روابط ایران و کره، تصویر بزرگی از منوچهر اقبال، نخست وزیر پیشین نیز به نمایش درآمده به عنوان بخشی از تاریخ روابط دو کشور. یا در نمایشگاهی که سال پیش در دانشگاه شریف برگزار شد، دستخط محمدرضاشاه پهلوی به عنوان دستور ساخت این دانشگاه (با نام «صنعتی آریامهر») به نمایش درآمده بود.
قطعا دیگر موزههای کشور هم باید پر باشند از بخشهایی از تاریخ ما که لزوما مورد علاقه حاکمیت فعلی نیست. اما ما که نمیتوانیم تاریخ خودمان را باب سلیقه سیاسی روز دستکاری کنیم. کارکرد موزهها همین ثبت تاریخ است. درست به مانند کارکرد انجمن فارغالتحصیلان که صرفا وظیفهاش ثبت فهرست دانشجویان است.
این وسط تکلیف فرصتطلبانی که دنبال بهانه میگردند تا برای دولت بحرانسازی کنند مشخص است. تاسف من، از ذهنیت برخی دوستان است که آنچنان تحت بمباران تصمیمات سیاسی قرار گرفتهاند که نخستین واکنششان به این وقایع همیشه با ترجیعبند «در شرایط کنونی به مصلحت نبود» شروع میشود. این سطح از آغشته شدن به کلیشه بیمعنی شده «مصلحتسنجی»، دقیقا همان آفت «سیاستزدگی» است که تمامی ارکان جامعه را در بر میگیرد. این روندی است که با ادعای حفظ آرامش برای اصلاح گام به گام امور آنقدر به دام وادادگی میافتد که حتی همان چیزهایی که برای همین جامعه هم طبیعی و جا افتاده بودند را نابود میکند.